دوستی

ﻣﻦ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﯽ ﻭﻓﺎﺋﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ

ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻮﻥ ﭼﺮﺍﻏﯽ ﺭﻭﺷﻨﺎﺋﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ

ﺑﯽ ﮔﻤﺎﻥ ﺍﺯ دوستی ﺑﺎ ﻣﻦ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﯼ

ﮐﺎﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺟﺪﺍﺋﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ

وصی پور
دیدگاه ها (۲)

زمانی در چشمان‌ تونابودی‌ ، یأس‌و دل‌مرده‌گی‌ در سخن‌ بودند ...

امیدوارم دراین شبنقاش هستےازپالت تقدیرزیباترینرنگ راروے بومز...

‎‌‌‌‌خواب دیدم آمدے از راهِ دورمهربان و عاشقانہ پر غروردس...

با این دل ماتم زده آواز چه سازمبشکسته نی ام بی لب دم ساز چه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط