Monster in the forest
Monster in the forest
فصل ۳ پارت ۱۳
همگی:*هول میشن*
جیمین: من من کجا کجا باید بشینممممم
ا.ت:*دستشو میکشه رو به پایین که بشینه سر زمین جلوی پاش* ده بیا همینجا بشین..
جیمین:*پسر شلکی من میوفته روی زمین پهن میشه سر پای ا.ت😐🤌🏻*(تسبیح نیاز دارین بدم خدمتتون؟😐📿)
همگی:*نگاهشون یهویی بهشون میوفته*
جیمین:*شوکه سرشو همونطوری که روی پاشه میاره بالا و نگاهش میکنه*
ا.ت:*با نفس عمیق بدون اینکه نگاهش کنه* بلند شو..
جیمین:.................
ا.ت:*صدای یکمی بلند* بلند شو!!
جیمین:*هول هولکی از روی پاش بلند میشه* اهم اهم..
ا.ت: هووف...بشین سر جات حتی دیگه تا چند دیقه نگاهمم نکن..*بچم خیلی چیزه...منحرف و خجالت زده اس😐🤌🏻*
تهیونگ:*با نگاهی تاسف بار نگاهشو ازشون میگیره*زیر لبی* تسبیح من کجاس..
جونگ کوک:*زیر لبی به تهیونگ* اینجاس..
تهیونگ:*زیر لبی* بدش بهم بده بده..
جونگ کوک:*دستشو میکنه توی صورتش* بیه..🤣
همگی:*با اینکه نمیدونن درباره ی چی میحرفن خندشون گرفته*
جین: شما دارین چی میگ....
یونگی:*عربده* خورشییـیـیـیـیـیـید!!!!!(بچم خیلی هیجان زده اس🥲😂)
جونگ کوک: چرا هنوز حس میکنم اگر خورشید روم بتابه میمیرم؟
جیمین:*خنده* چون احمقی😂
جونگ کوک: 😐
(جیمین و جونگ کوک منو یاد خودمو یکی از دوستام میندازه چرا😐😂 خودمونم قبول داریم شبیهشونیم😂👍🏻)
تهیونگ: عه وا در اومد😃
همگی:(به غیر از ا.ت)ووواووو😃😃😃
ا.ت:*توی دلش* خب منم دلم برای خورشید تنگ شده بود ولی...ولشون کن باو خورشید ندیدن..😐(بورو گومشو😐😑)
(مدتی زل زدن به خورشید)
ا.ت: میگما...بهتره پاشیم بریم یکم دیگه پیش بره کور میشینا😐یکم دیگه هم که کامل اومد بالا دیگه نمیشه حتی رو به روش هم وایسین
جیمین: راستی بریم دیگه
جیهیون: کجا بریم؟😐
ا.ت: خونه ی من😐
جین: توی خونتون غذا هست؟؟
ا.ت: نه اگر هم باشه دیگه قابل خوردن نیست😐
جین: اوهوم خیلی وقته گذشته...ولی من گشنمه!!
تهیونگ: نظرتون چیه بریم رستوران؟؟
همگی:(به غیر از ات)*قاطی شدن صدا ها* آره آره...بریم مینرتیخسخرنتیخننف..
ا.ت: وایسین...اگه بخوایم بریم میبینن ما رو چون مجبوریم برای غذا خوردن ماسکمونو بکشیم پایین
نامجون: من یه رستوران میشناسم میز های جداگانه هم داره توی یه فضاییه مثل اتاق کسی هم نمیبینتمون
جین: جاشو هنوز یادته؟
نامجون: آره فکر کنم..
تهیونگ: بریـیــیـیـیـیم!!!!
یکی از کادو های تفلد یه نفر که خودش مودونه😐💜
فصل ۳ پارت ۱۳
همگی:*هول میشن*
جیمین: من من کجا کجا باید بشینممممم
ا.ت:*دستشو میکشه رو به پایین که بشینه سر زمین جلوی پاش* ده بیا همینجا بشین..
جیمین:*پسر شلکی من میوفته روی زمین پهن میشه سر پای ا.ت😐🤌🏻*(تسبیح نیاز دارین بدم خدمتتون؟😐📿)
همگی:*نگاهشون یهویی بهشون میوفته*
جیمین:*شوکه سرشو همونطوری که روی پاشه میاره بالا و نگاهش میکنه*
ا.ت:*با نفس عمیق بدون اینکه نگاهش کنه* بلند شو..
جیمین:.................
ا.ت:*صدای یکمی بلند* بلند شو!!
جیمین:*هول هولکی از روی پاش بلند میشه* اهم اهم..
ا.ت: هووف...بشین سر جات حتی دیگه تا چند دیقه نگاهمم نکن..*بچم خیلی چیزه...منحرف و خجالت زده اس😐🤌🏻*
تهیونگ:*با نگاهی تاسف بار نگاهشو ازشون میگیره*زیر لبی* تسبیح من کجاس..
جونگ کوک:*زیر لبی به تهیونگ* اینجاس..
تهیونگ:*زیر لبی* بدش بهم بده بده..
جونگ کوک:*دستشو میکنه توی صورتش* بیه..🤣
همگی:*با اینکه نمیدونن درباره ی چی میحرفن خندشون گرفته*
جین: شما دارین چی میگ....
یونگی:*عربده* خورشییـیـیـیـیـیـید!!!!!(بچم خیلی هیجان زده اس🥲😂)
جونگ کوک: چرا هنوز حس میکنم اگر خورشید روم بتابه میمیرم؟
جیمین:*خنده* چون احمقی😂
جونگ کوک: 😐
(جیمین و جونگ کوک منو یاد خودمو یکی از دوستام میندازه چرا😐😂 خودمونم قبول داریم شبیهشونیم😂👍🏻)
تهیونگ: عه وا در اومد😃
همگی:(به غیر از ا.ت)ووواووو😃😃😃
ا.ت:*توی دلش* خب منم دلم برای خورشید تنگ شده بود ولی...ولشون کن باو خورشید ندیدن..😐(بورو گومشو😐😑)
(مدتی زل زدن به خورشید)
ا.ت: میگما...بهتره پاشیم بریم یکم دیگه پیش بره کور میشینا😐یکم دیگه هم که کامل اومد بالا دیگه نمیشه حتی رو به روش هم وایسین
جیمین: راستی بریم دیگه
جیهیون: کجا بریم؟😐
ا.ت: خونه ی من😐
جین: توی خونتون غذا هست؟؟
ا.ت: نه اگر هم باشه دیگه قابل خوردن نیست😐
جین: اوهوم خیلی وقته گذشته...ولی من گشنمه!!
تهیونگ: نظرتون چیه بریم رستوران؟؟
همگی:(به غیر از ات)*قاطی شدن صدا ها* آره آره...بریم مینرتیخسخرنتیخننف..
ا.ت: وایسین...اگه بخوایم بریم میبینن ما رو چون مجبوریم برای غذا خوردن ماسکمونو بکشیم پایین
نامجون: من یه رستوران میشناسم میز های جداگانه هم داره توی یه فضاییه مثل اتاق کسی هم نمیبینتمون
جین: جاشو هنوز یادته؟
نامجون: آره فکر کنم..
تهیونگ: بریـیــیـیـیـیم!!!!
یکی از کادو های تفلد یه نفر که خودش مودونه😐💜
- ۱۰.۸k
- ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط