و من چرا از شهرها و سرزمینها حرف میزنم

«و من چرا از شهر‌ها و سرزمین‌ها حرف می‌زنم؟
تو شهرِ منی...
چهره‌ات وطن من است
صدایت وطن من است»
🔸نزار قبانی_صد نامه‌ی عاشقانه
دیدگاه ها (۰)

تو خیلی بزرگ و سنگین و باارزشی برای همین هم جای خالی‌ات همیش...

تو بلد بودی بینِ گریه کاری کنی که قهقهه بزنم،با وجودِ بی خوا...

تو بوی مه میدی؛بوی مه ای که از وسط یه جنگل افرا گذشته باشه. ...

بالاخره بعد دو سال دیدمشبعد کلی حرف، چشاشو تنگ کرد و زیر لبش...

می گویند در خواب هایم هذیان می‌گویم.اما هیچکس نمی داند با تو...

من تو اون لحظه ی ده تا سکته رو می زنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط