عشق غیر منتظره
عشق غیر منتظره
پارت آخر p2
ویو آیلین
چشمامو به سختی باز کردم و دیدم توی اتاق کوکم ،
+بیدار شدی ؟ من نجاتت دادم
_ چرا ؟ من یه جاسوسم
+چون دوست دارم
_سرخ شدم
+پوزخند
_یعنی واقعا جی هوپ گفته اینکار رو با من بکنن ؟
+آره
_ امکان نداره
+یه چیزی هست که باید بدونی
_چی ؟
+ راستش ، من پدر و مادر تورو میشناسم ، اونها با پدر و مادر من دوست بودند و به من خیلی محبت کردن ، یه آدم به اسم جی هوپ با پدر و مادر تو دشمن بود و میخواست پدر و مادرت رو بکشه ، تو اون موقع ۲ ماهت بود ، مادرت تورو به مادر من سپرد ولی جی هوپ پدر و مادرت رو کشت و تورو هم دزدید
_ امکان نداره ، مزخرفه ، این واقعی نیست
+ دارم جدی میگم
_ یعنی پدر خوانده منو دوست نداره ؟ چراااا ( گریه )
کوک اومد نزدیم و از پشت بغلم کرد
+فرشته کوچولو گریه نکن
_ تو هم هق قراره مثل هق اونا ولم کنی مگه نه ؟( گریه )
+ نه ، من تا آخرش باهاتم و ولت نمیکنم
_ تو نه تنها بدجنس نیستی بلکه مهربون ترین آدمی هستی که تا حالا دیدم
منو بر گردوند و چشم تو چشم شدیم
دستشو دو ترف صورتم گذاشت و لباشو گذاشت رو لبام ، منم باهاش همکاری کردم ، اون خیلی خوبه و من دوسش دارم ، ازم جدا شد
+ این یعنی آره
_ آره
+ هورا ، دوست دختر پیدا کردم
اختیارم دست خودم نبود ، و رفتم بوسیدمش میخواستم جدا شم که نزاشت و دستم رو گرفت و کشید و دوباره بوسیدم ،
+نمیخوام لباتو ول کنم
_ بسه دیگه لوس نشو ، لیا کجاست ؟ یا یونا
+لیا رو اخراج کردم و یونا هم استفا داد ، و رفت آمریکا، چون مادرش اونجا بود و حالش بد بود
_ آخی، کاش میدیدمش
+خیلی خوب ، من گشنمه ، فکر نکن چون دوست دارم دیگه لازم نیست برام غذا درست کنی
_باشه ، الان میرم برات غذا درست میکنم ارباب
+ارباب نه ، کوکی
_ باشه کوکی
رفتم پایین و براش نودل درست کردم و دادم خورد ، راستش بهترین روز عمرم بود
اومد از پشت بغلم کرد
+ دوست دارم
_ منم
و بوسیدمش
تموم شد 🥲😭
۱۰ لایک
کامنت بزارید وگرنه نمیزارم
لایک کن دستت نمیشکنه
لایک کنی کامنت نزاری خبری از پارت بعد نیست
فالو یادت نره >3
♡☆:)
پارت آخر p2
ویو آیلین
چشمامو به سختی باز کردم و دیدم توی اتاق کوکم ،
+بیدار شدی ؟ من نجاتت دادم
_ چرا ؟ من یه جاسوسم
+چون دوست دارم
_سرخ شدم
+پوزخند
_یعنی واقعا جی هوپ گفته اینکار رو با من بکنن ؟
+آره
_ امکان نداره
+یه چیزی هست که باید بدونی
_چی ؟
+ راستش ، من پدر و مادر تورو میشناسم ، اونها با پدر و مادر من دوست بودند و به من خیلی محبت کردن ، یه آدم به اسم جی هوپ با پدر و مادر تو دشمن بود و میخواست پدر و مادرت رو بکشه ، تو اون موقع ۲ ماهت بود ، مادرت تورو به مادر من سپرد ولی جی هوپ پدر و مادرت رو کشت و تورو هم دزدید
_ امکان نداره ، مزخرفه ، این واقعی نیست
+ دارم جدی میگم
_ یعنی پدر خوانده منو دوست نداره ؟ چراااا ( گریه )
کوک اومد نزدیم و از پشت بغلم کرد
+فرشته کوچولو گریه نکن
_ تو هم هق قراره مثل هق اونا ولم کنی مگه نه ؟( گریه )
+ نه ، من تا آخرش باهاتم و ولت نمیکنم
_ تو نه تنها بدجنس نیستی بلکه مهربون ترین آدمی هستی که تا حالا دیدم
منو بر گردوند و چشم تو چشم شدیم
دستشو دو ترف صورتم گذاشت و لباشو گذاشت رو لبام ، منم باهاش همکاری کردم ، اون خیلی خوبه و من دوسش دارم ، ازم جدا شد
+ این یعنی آره
_ آره
+ هورا ، دوست دختر پیدا کردم
اختیارم دست خودم نبود ، و رفتم بوسیدمش میخواستم جدا شم که نزاشت و دستم رو گرفت و کشید و دوباره بوسیدم ،
+نمیخوام لباتو ول کنم
_ بسه دیگه لوس نشو ، لیا کجاست ؟ یا یونا
+لیا رو اخراج کردم و یونا هم استفا داد ، و رفت آمریکا، چون مادرش اونجا بود و حالش بد بود
_ آخی، کاش میدیدمش
+خیلی خوب ، من گشنمه ، فکر نکن چون دوست دارم دیگه لازم نیست برام غذا درست کنی
_باشه ، الان میرم برات غذا درست میکنم ارباب
+ارباب نه ، کوکی
_ باشه کوکی
رفتم پایین و براش نودل درست کردم و دادم خورد ، راستش بهترین روز عمرم بود
اومد از پشت بغلم کرد
+ دوست دارم
_ منم
و بوسیدمش
تموم شد 🥲😭
۱۰ لایک
کامنت بزارید وگرنه نمیزارم
لایک کن دستت نمیشکنه
لایک کنی کامنت نزاری خبری از پارت بعد نیست
فالو یادت نره >3
♡☆:)
۲۰.۵k
۱۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.