با سرانگشت ڪشيدم به دلش عڪس تو را
با سرانگشت ڪشيدم به دلش عڪس تو را
عڪس زيباے تو را سير تماشا ڪردم
و به عشق تو فرآيند تنفس را هم
جذب اڪسيژن چشمان تو معنا ڪردم
باز با بازدمے اسم تو بر شيشه نشست
من دمم را به اميد تو مسيحا ڪردم
پنجره دفترم امروز شد و شيشه غزل
و من امروز بر اين شيشه تو را "ها" ڪردم
آن قدر آه ڪشيدم ڪه تو اين شعر شدے
جاے هر واژه، نفس پشت نفس جا ڪردم
عڪس زيباے تو را سير تماشا ڪردم
و به عشق تو فرآيند تنفس را هم
جذب اڪسيژن چشمان تو معنا ڪردم
باز با بازدمے اسم تو بر شيشه نشست
من دمم را به اميد تو مسيحا ڪردم
پنجره دفترم امروز شد و شيشه غزل
و من امروز بر اين شيشه تو را "ها" ڪردم
آن قدر آه ڪشيدم ڪه تو اين شعر شدے
جاے هر واژه، نفس پشت نفس جا ڪردم
۴.۷k
۱۹ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.