خاطراتی پر از فراز و نشیب
«خاطراتی پر از فراز و نشیب»
جالبه ، با اینکه از این خاطرات و این ریشه متنفرم ولی بازم فقط میشستمو و به این عکس خیره میشدم و خاطرات رو به یاد میاوردم... با صدای زیباش که همیشه منو صدا میزد سرم رو بالا بردم و با لبخند گفتم : جانم عزیزم؟ کارم داری؟
؟: فرشته، وقتی آنقدر اعصابتو خورد میکنه برای چی نگاش میکنی؟ وقتی ناراحت میشی میدونی که چقدر قلبم میشکنه
اون همیشه درکم میکرد ، تنها کسی که بعد از رفتن پدرم و خواهر برادرام که هر کدومشون مسیر خودشون رو رفتن فقط اون پیشم بود و به حرفام و احساساتم توجه میکرد، اون سالها بود من رو شیفته خودش کرده بود.......
اون کی بود؟
جالبه ، با اینکه از این خاطرات و این ریشه متنفرم ولی بازم فقط میشستمو و به این عکس خیره میشدم و خاطرات رو به یاد میاوردم... با صدای زیباش که همیشه منو صدا میزد سرم رو بالا بردم و با لبخند گفتم : جانم عزیزم؟ کارم داری؟
؟: فرشته، وقتی آنقدر اعصابتو خورد میکنه برای چی نگاش میکنی؟ وقتی ناراحت میشی میدونی که چقدر قلبم میشکنه
اون همیشه درکم میکرد ، تنها کسی که بعد از رفتن پدرم و خواهر برادرام که هر کدومشون مسیر خودشون رو رفتن فقط اون پیشم بود و به حرفام و احساساتم توجه میکرد، اون سالها بود من رو شیفته خودش کرده بود.......
اون کی بود؟
- ۷۹۴
- ۰۱ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط