یه حوض گرد قشنگ آبی رنگ وسط حیاط داشتیم که از هر فرصتی اس

یه حوض گرد قشنگ آبی رنگ وسط حیاط داشتیم که از هر فرصتی استفاده می کردیم و تنی به آب می‌زدیم ...
مادرم برای اینکه لذت بیشتری از آب تنی ببریم با اجیر کردن بنا و عمله شکل هندسی حوض گرد رو تغییر داد به یه حوض مستطیل شکل با عمق مناسب با متراژ بزرگتر که حس شنا کردن در استخر رو القا می کرد...
در همون سالها خدا بیامرز نعمت الله آغاسی خواننده پر شور خوزستانی ترانه خاطره انگیز لب کارون رو خونده بود که همه جا گل کرده بود و خیلیا این آهنگ رو زمزمه می کردن
یه گرامافون شیک و خوش رنگ و رو داشتیم که نمی دونم چطور از خونه ما غیبش زد
یه روز ظهر خدا بیامرزه داداش ناصر ناهار اومد خونه ما ، وقتی وارد خونه شد اول از همه یه صفحه گرامافون رو داد به خواهر بزرگم ایران  و گفت : دختر این صفحه رو بذار رو گرامافون آغاسی یه ترانه شاد و باحال خونده ...!!
چند لحظه بعد در حالیکه خودمو خواهر و برادرام تو حوض آبِ خونه آبتنی می کردیم داداش ناصر صدای گرامافون رو بلند کرد بطوریکه همه همسایه های همجوار می شنیدن و مام در حالیکه آب بازی می کردیم ترانه لب کارون رو با صدای بلند همراه با آغاسی همخوانی می کردیم...
خاطره بالا شاید معنی و مفهوم جمله زیر باشه👇
خیلی تند رفت؛ کودکی هایمان، با آن دوچرخه قراضه اش. کاش همیشه پنچرمی ماند …!!!🌺
دیدگاه ها (۷)

😂😂😂😂😂🥴🥴🥴

https://musicsweb.ir/content/44552/تقدیم به دوستان خوش کردار...

جرعه ای خاطره.:تابستان سال ۱۳۵۱ شایدم ۵۲ مثل همین تابستون اخ...

🍁تنها چیزی که برایمان مانده ، خاطراتِ خوبی ست که با تداعیِ ش...

اولین دیدار

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط