ات خب حالا که فهمیدی برو بیرون
ات. خب حالا که فهمیدی برو بیرون
تهیونگ . ات اون مادرته
ات. مادری که بچه رو ول کنه اسمش رو نمیشه گذاشت مادر
تهیونگ. ات بهش حق بده
م.ا. ات من که تمام داستان رو واست تعريف کردم که چرا باز داری اینطور میکنی
تهیونگ. راست میگه
م.ا. ات من میرم خوب فکراتو کن
ماما ات که خواست بلند شه مامان تهیونگ رسید
تهیونگ. مامان تو اینجا چیکار میکنی(خر تو خر شد)
م.ت. تهیونگ من خالت رو که چشمش به مامان ات خورد
م.ت. چو هی تو اینجا چیکار میکنی
[اسم مامان ات و اسم مامان ته هجین]
م.ا. وای هجین
تهیونگ. شما همدیگه رو میشناسید
م.ت. آره پسرم چو هی دوست بچگیم هست
م.ا. پسرم تهیونگ پسر تو
م.ت. آره
ات. مادر جون شما مامان من رو میشناسید
م.ت. تو دختر چوهی
(خر تو خر واقعی)
دیگه کار خاصی نکردن
پرش به فردا
ات ویو
از خواب ببند شدم دیدم تهیونگ پیشم نبود تصمیم گرفتم که مامانم رو ببخشم رفتم دستشویی و کارای لازم رو انجام دادم
رفتم پایین
تمام خدمتکارا رو که مرخص کردم مجبورم خودم غذا درست کنم مشغول درست کردن غذا بودم که گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود
ات. سلام ته ته
تهیونگ. سلام عزیزم خوبی
ات. آره تو خوبی میگم کجا رفتی
تهیونگ. منم خوبم یه ماموریت پیش اومد مجبور شدم برم آمریکا
ات. پس چرا منو بیدار نکردی
تهیونگ. کیوت خوابیده بودی دلم نیومد
ات . اِتهیونگ غذام سوخت من برم باشه
تهیونگ تهیونگ
تهیونگ. بله
ات. میگم میشه دوستم بیاد پیشم
تهیونگ. آره
ات. مرسی
.......................
ببخشید بچه ها این پارت یکم بد بود پارتا بعدی رو بهتر مینویسم
ممنونم ❤️
تهیونگ . ات اون مادرته
ات. مادری که بچه رو ول کنه اسمش رو نمیشه گذاشت مادر
تهیونگ. ات بهش حق بده
م.ا. ات من که تمام داستان رو واست تعريف کردم که چرا باز داری اینطور میکنی
تهیونگ. راست میگه
م.ا. ات من میرم خوب فکراتو کن
ماما ات که خواست بلند شه مامان تهیونگ رسید
تهیونگ. مامان تو اینجا چیکار میکنی(خر تو خر شد)
م.ت. تهیونگ من خالت رو که چشمش به مامان ات خورد
م.ت. چو هی تو اینجا چیکار میکنی
[اسم مامان ات و اسم مامان ته هجین]
م.ا. وای هجین
تهیونگ. شما همدیگه رو میشناسید
م.ت. آره پسرم چو هی دوست بچگیم هست
م.ا. پسرم تهیونگ پسر تو
م.ت. آره
ات. مادر جون شما مامان من رو میشناسید
م.ت. تو دختر چوهی
(خر تو خر واقعی)
دیگه کار خاصی نکردن
پرش به فردا
ات ویو
از خواب ببند شدم دیدم تهیونگ پیشم نبود تصمیم گرفتم که مامانم رو ببخشم رفتم دستشویی و کارای لازم رو انجام دادم
رفتم پایین
تمام خدمتکارا رو که مرخص کردم مجبورم خودم غذا درست کنم مشغول درست کردن غذا بودم که گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود
ات. سلام ته ته
تهیونگ. سلام عزیزم خوبی
ات. آره تو خوبی میگم کجا رفتی
تهیونگ. منم خوبم یه ماموریت پیش اومد مجبور شدم برم آمریکا
ات. پس چرا منو بیدار نکردی
تهیونگ. کیوت خوابیده بودی دلم نیومد
ات . اِتهیونگ غذام سوخت من برم باشه
تهیونگ تهیونگ
تهیونگ. بله
ات. میگم میشه دوستم بیاد پیشم
تهیونگ. آره
ات. مرسی
.......................
ببخشید بچه ها این پارت یکم بد بود پارتا بعدی رو بهتر مینویسم
ممنونم ❤️
- ۳۰.۶k
- ۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط