پارت هیجده
پارت هیجده
یونا. چه زندگی
ات. اوهوم
یونا. تهیونگ رو دوست داری
ات. آره
یونا. بهش گفتی اونم دوست داره
ات. آره
یونا. پس مبارکه(ذوق)
ات. توکه بیشتر من ذوق داری
یونا. همیشه واسم سوال بود آخه کی تو رو میگره
ات.کوفت نه حالا تو رو گرفتن
یونا.من امروز فرداس که عروس بشم
ات. چی(داد)
یونا. چرا داد میزنی
ات. کدوم خری تو رو میگیره
یونا. همون خری که تو رو گرفت(ببند)
ات. کیه عکسشو داری پولداره کی باهاش آشنا شدی چیکارس تاحالا باهاش قرار گذاشتی(ذوق)
یونا. یه نفس بگیر بعد تو که بیشتر من ذوق داری
ات. عکسشو نشون بده
یونا عکسشو نشون داد
ات. یعنی چی این این که
یونا. میشناسیش
ات. آره بیشور این جینه دوست تهیونگ
یونا. عررررر
ات. چطور باهاش آشنا شدی
یونا. یه روز که اومد کافه من اونجا یه حسایی بهش پیدا کردم (یونا هم مث ات تو کافه کار میکرد)
بعد از اونروز هرروز میومد کافه تا بعد چند وقت بعد بهم گفت
فلش بک به گذشته تو کافه
جین. خانم یونا میشه یه لحظه بیاید کارتون دارم
یونا. بله الان میام
جین. خانم یونا راستش من اصلا قهوه دوست ندارم من هروز برای دیدن شما به کافه میومدم
یونا. چی
جین. خانم یونا من شما رو دو......
که صاحب کافه یونا رو صدا زد
یونا. الان میام آقا
جین. ریدم تو این شانس
یونا. ببخشید یه چند لحظه صبر کنید الان میام
جین. باشه
یونا رفت و اومد
یونا. ببخشید داشتید میگفتی
جین. یونا من تو رو دوست دارم
یونا.چی
جین. من دوست دارم
یونا. خب راستش منم یه ح......
که دوباره صاحب کافه یونا رو صدازد
یونا. الا
جین رو به صاحب کافه
جین. دردو یونا مرض خو تا میاد حرف بزنه صداش میزنی یونا دیگه اینجا کار نمیکنه و دست یونا رو میکشه میبره بیرون
جین. بگو منو دوست داری یا نه
یونا. من من دوست ...........۴۳۵تایی شدیم میزارم
ممنونم بابت حمایت هاتون
یونا. چه زندگی
ات. اوهوم
یونا. تهیونگ رو دوست داری
ات. آره
یونا. بهش گفتی اونم دوست داره
ات. آره
یونا. پس مبارکه(ذوق)
ات. توکه بیشتر من ذوق داری
یونا. همیشه واسم سوال بود آخه کی تو رو میگره
ات.کوفت نه حالا تو رو گرفتن
یونا.من امروز فرداس که عروس بشم
ات. چی(داد)
یونا. چرا داد میزنی
ات. کدوم خری تو رو میگیره
یونا. همون خری که تو رو گرفت(ببند)
ات. کیه عکسشو داری پولداره کی باهاش آشنا شدی چیکارس تاحالا باهاش قرار گذاشتی(ذوق)
یونا. یه نفس بگیر بعد تو که بیشتر من ذوق داری
ات. عکسشو نشون بده
یونا عکسشو نشون داد
ات. یعنی چی این این که
یونا. میشناسیش
ات. آره بیشور این جینه دوست تهیونگ
یونا. عررررر
ات. چطور باهاش آشنا شدی
یونا. یه روز که اومد کافه من اونجا یه حسایی بهش پیدا کردم (یونا هم مث ات تو کافه کار میکرد)
بعد از اونروز هرروز میومد کافه تا بعد چند وقت بعد بهم گفت
فلش بک به گذشته تو کافه
جین. خانم یونا میشه یه لحظه بیاید کارتون دارم
یونا. بله الان میام
جین. خانم یونا راستش من اصلا قهوه دوست ندارم من هروز برای دیدن شما به کافه میومدم
یونا. چی
جین. خانم یونا من شما رو دو......
که صاحب کافه یونا رو صدا زد
یونا. الان میام آقا
جین. ریدم تو این شانس
یونا. ببخشید یه چند لحظه صبر کنید الان میام
جین. باشه
یونا رفت و اومد
یونا. ببخشید داشتید میگفتی
جین. یونا من تو رو دوست دارم
یونا.چی
جین. من دوست دارم
یونا. خب راستش منم یه ح......
که دوباره صاحب کافه یونا رو صدازد
یونا. الا
جین رو به صاحب کافه
جین. دردو یونا مرض خو تا میاد حرف بزنه صداش میزنی یونا دیگه اینجا کار نمیکنه و دست یونا رو میکشه میبره بیرون
جین. بگو منو دوست داری یا نه
یونا. من من دوست ...........۴۳۵تایی شدیم میزارم
ممنونم بابت حمایت هاتون
- ۳۵.۴k
- ۰۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط