فیک کور پارت۵۹

قضیعه اینکه شوگا منو میترسوند و اینکه من وقتی کوچیک بودم بابام منو و مامانمو اذیت میکرد و میزد بعد منو مینداخت انباری و اذیتم میکرد و بعد دهنمو با چسب میبست که من جیغ نزنم یا داد نزنم.
ا/ت یهو میزنه زیر گریه و بعد جیمینو بغل میکنه.
ا/ت:بعد که بابام مرد مامانم با یکی دیگه ازدواج کرد که من بهش میگم بابا چون خیلی مهربون و بامزس.لطفا،لطفا بزار باهات باشم اینجوری باحساس امنیت میکنم.
جیمین:من...من نمیدونستم که اینطوریه...بخشید.
ا/ت:اشکالی نداره فقط بزار کنارت باشم.
جیمین:...
ا/ت:یه چیزی بگو.
جیمین یهو سر ا/تو نوازش میکنه.
جیمین:ببخشید عزیزم.
ا/ت:جیمین نه!نه!
جیمین ا/تو میندازه تو اتاق و درو میبنده.ا/ت میکوبه در و گریه میکنه.
جیمین:ا/ت گریه نکن فقط به من بگو که کجا شوگا خودشو انداخت پایین.ادرسشو بگو.
ا/ت:الان یادم نیست...چشمی بلدم.
جیمین یه نفس عمیق میکشه و میگه:ببین ا/ت اگر با من بیای برات خطرناکِ ولی اگر بمونی اینجا برات امن تره،پس لطفا ادرسو بده.
ا/ت ادرسو روی یه کاغذ که روی تخت اتاق افتاده بود مینویسه و از زیر در میده به جیمین.
جیمین:ممنونم ا/تم،قول میدم که ازت محافظت کنم.
ا/ت:جیمین من پلیسم و تمام راه و چاه اینکه چه جوری وقتی گیر افتادی یا زندانی بتونی فرار کنی رو بلدم اما فرار نمی کنم چون کسی که منو اسیر کرد رو دوس دارم و عاشق شدم برای همین موندم و باهات همکاری میکنم.شد مثل کسی که عاشق زندانبانش میشه اما این دفعه تو شدی زندانبان و من خلافکار.حالا برو.
جیمین چیزی نمیگه و میره به ادرسی که ا/ت براش نوشت.

لایک👮🏻‍♀️
#فیک_بی_تی_اس#فیک

melina_rz7_2
دیدگاه ها (۵)

ادیت:)

مدل مو

فیک کور پارت۵۸

۲۰۰تایییییییی

خوندن بدون لایکو کامنت حرامه.P19you and meویو تهیونگ دختره ن...

وقتی حامله بودی ولی بچه رو بدون اجازه شون سقط میکنی(درخواستی...

وقتی تو دعوا بهت آسیب میزنن و بیهوش میشینامجون:(بغض کرده) بی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط