فیک کور پارت۵۸
جیمین:اَی لعنتی!
ته یان:بزن کنار!اگر گوش ندی مجبوریم شلیک کنیم.
جیمین یه نیش خنده میزنه و بعد یهو ترمز میکنه و دستیو میکشه و یه دور میزنه و روبه ماشین پلیس وایمیسته بعد میخنده و بعد بای بای میکنه و دنده عقب میگیره و میره.
ته یان:ای عوضی!
ماشینا همه جلوی ماشینهای پلیس وایمیستن و باعث ترافیک میشن.
ته یان از شیشه سرشو میاره بیرون و داد میزنه میگه:برید دیگه!اَه!اَه!اَه!(میاد تو ماشین و میزنه به فرمون.)
جیمین:عوضی فکر کرده الان میام پایین براش گل میریزم.احمق!
جیمین دوباره دور میزنه و جهت ماشینو درست میکنه و بعد میره پیش ا/ت.
میرسه و ماشینو پارک میکنه که ا/ت متوجه میشه یکی اومده میترسه و پشت در اتاقش با یه چوب وایمیسته.
جیمین درو باز میکنه و میره سمت اتاق ا/ت.
جیمین:ا/ت!منم جیمین.
ا/ت یه نفس عمیق میکشه و بعد چوبو میزاره زمین و بعد جیمین میاد تو.
جیمین:داشتی چیکار میکردی؟
ا/ت:ترسیدم،فکر کردم کسی اومده.
جیمین:غیر از من کسی دیگه ی اینجا رو بلد نیست و کلیدشو نداره.
ا/ت:فکر کردم شوگاس.
جیمین:اون مرده.
ا/ت:جیمین باید یه چیزی بهت بگم.
جیمین:بگو.
ا/ت:شوگا... .
ا/ت تمام قضیعه ی شوگا رو به جیمین میگه.
ا/ت:برای همینه من ترسیدم.
جیمین:ببین زر نزن باشه!زر نزن.
ا/ت:جیمین بخدا راست میگم اگر بخوای ویدیو هارو نشونت میدم.
جیمین:بسه دیگه،باشه بسه.
جیمین میاد از اتاق بره بیرون که ا/ت دستشو میگیره.
جیمین:ا/ت ولم کن.حوصلتو ندارم.
ا/ت:جیمین من میترسم تنها یه جا باشم،هم بخاطر اون...
بقیه اش تو پارت بعد😁
لایک....
#فیک_بی_تی_اس#فیک
melina_rz7_2
ته یان:بزن کنار!اگر گوش ندی مجبوریم شلیک کنیم.
جیمین یه نیش خنده میزنه و بعد یهو ترمز میکنه و دستیو میکشه و یه دور میزنه و روبه ماشین پلیس وایمیسته بعد میخنده و بعد بای بای میکنه و دنده عقب میگیره و میره.
ته یان:ای عوضی!
ماشینا همه جلوی ماشینهای پلیس وایمیستن و باعث ترافیک میشن.
ته یان از شیشه سرشو میاره بیرون و داد میزنه میگه:برید دیگه!اَه!اَه!اَه!(میاد تو ماشین و میزنه به فرمون.)
جیمین:عوضی فکر کرده الان میام پایین براش گل میریزم.احمق!
جیمین دوباره دور میزنه و جهت ماشینو درست میکنه و بعد میره پیش ا/ت.
میرسه و ماشینو پارک میکنه که ا/ت متوجه میشه یکی اومده میترسه و پشت در اتاقش با یه چوب وایمیسته.
جیمین درو باز میکنه و میره سمت اتاق ا/ت.
جیمین:ا/ت!منم جیمین.
ا/ت یه نفس عمیق میکشه و بعد چوبو میزاره زمین و بعد جیمین میاد تو.
جیمین:داشتی چیکار میکردی؟
ا/ت:ترسیدم،فکر کردم کسی اومده.
جیمین:غیر از من کسی دیگه ی اینجا رو بلد نیست و کلیدشو نداره.
ا/ت:فکر کردم شوگاس.
جیمین:اون مرده.
ا/ت:جیمین باید یه چیزی بهت بگم.
جیمین:بگو.
ا/ت:شوگا... .
ا/ت تمام قضیعه ی شوگا رو به جیمین میگه.
ا/ت:برای همینه من ترسیدم.
جیمین:ببین زر نزن باشه!زر نزن.
ا/ت:جیمین بخدا راست میگم اگر بخوای ویدیو هارو نشونت میدم.
جیمین:بسه دیگه،باشه بسه.
جیمین میاد از اتاق بره بیرون که ا/ت دستشو میگیره.
جیمین:ا/ت ولم کن.حوصلتو ندارم.
ا/ت:جیمین من میترسم تنها یه جا باشم،هم بخاطر اون...
بقیه اش تو پارت بعد😁
لایک....
#فیک_بی_تی_اس#فیک
melina_rz7_2
۸.۰k
۲۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.