برادر خوانده فصل پارت

برادر خوانده 🧑🏻✨ فصل 2 🧑🏻✨ پارت 8 🧑🏻✨
ویو ا/ت
لباس رو پوشیدم خیی شلوارکش کوتاه بودددد هوفف
رفتن تو جمع تهیونگ منو میکشد که یهو داد زد
+من و ا/ت دوباره رابطه مون رو شروع کردیم هیچ کس هم نمیتونه جلومون رو بگیره(داد)
بعد اومد سمت من و لباش رو گذاشت روی لبام
یهو از خواب پریدم هه این چه خوابی بود چرا من هنوز تو جنگلم نه نه من چرا داشتم تهیونگ رو میبوسیدم هوف تقریبا صبح شده دوباره بلند شدم و دنبال راه خروج گشتم کلبه اره خودشه اونجا هستن
+سوهووووووووووووو
_صدای ا/ت میاد ا/تتتتتتتتتتتتتت کجایییییی؟(داد)
سوهوکنارش ایستاده بود
+اینجام(آروم)
با گفتن این کلمه از حال رفتم و سیاهی
ویو تهیونگ
با دو رفتم سمت ا/ت سوهو هم اومد ا/ت رو براید بغل کردم بردم توی یکی از همین اتاقک ها خدای من چرا ا/ت اینجوری شد به سر و وضعش رسیدگی کردن و یه دست لباس بهش دادن(اسلاید 2) بعد از 2 ساعت بیدار شد و اومد بیرون داشتن ماشین هامون رو تعمیر میکردن دیگه کارش تموم شده بود ا/ت رفت سمت سوهو منم رفتم سمتش
_حالت خوبه ا/ت ؟
+خوبم
٫ ا/ت تهیونگ خیلی کمکمون کرد برای پیدا کردن تو وقتی از حال رفتی فقط تهیونگ صدات رو شنیده بود
+ممنونم تهیونگ
_خواهش میکنم
دیدگاه ها (۱۲)

یونگی اوپا تولدت هزاران بار مبارک 💜✨

جیهوپی را دوست داشته باشیم 😔🫂

برادر خوانده 🧑🏻✨ فصل 2 🧑🏻✨ پارت 7 🧑🏻✨ویو تهیونگهر جا گشتیم ن...

برادر خوانده 🧑🏻✨ فصل 2 🧑🏻✨ پارت 6 🧑🏻✨ آخرش هم رفتم لباسای خو...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۲

: دختر خاله تهیونگ با صدای بلند خندید و گفت اینو از تو سطل ا...

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط