my destiny

my destiny
Part =4
از زبون هیون میگم (هیونجین رو میگم هیون)
براش مهم نی چون هر دفه از پدرش کتک میخوره اما واقعا ناراحت بود پدرش باید طرف اونو می‌گرفت نه لنا دلش شکسته بود همدم درداش فیلیکس بود(یاع پای فیلیکس هم کشیدم وسط)
هیون: سلام گاو (صدای ناراحت)
فیلیکس : سلام گوریل هشت پا(واییییییییییی مکالمه منو دوستم😂)
هیون : چته ؟
فیلیکس: چرا سگی دوباره میا کات کرده؟(دوست دختر هیون)
هیون : نع
فیلیکس :پس چرا دوباره داری پاچه میگیری؟
هیون: شاپانزه میای اون پارک همیشگی
فیلیکس: یه جوری اوکی میکنم میام گوریل
پایان مکالمه
هیون حاضر شد رفت به اون پارک
نشستن رو نیمکت
فیلیکس: خب گوریل عزیزم بگو چته
و هیون کل ماجرا رو تعریف کرد
فیلیکس: که اینطور اوکی حالا ناراحت نباش بیا خونه ما امشب
هیون نه خر اذیت میشی
فیلیکس: بلند شو بینم شاپانزه
رفتن خونه کلی خندیدن اما هیون باید میرف شرکت (بابای هیون، هیون و بابای لنا مافیا هستن)




4:like
2:comment
دیدگاه ها (۵۵)

my destiny Part=5دسام حال نوشتن نداره ولی خب چون شرطا رسیده...

my destiny part =⁶خب این طور پیش بره من باید دست اجاره کنم ...

my destiny Part =3خانواده لنا رفتن خونه ی آقای هوانگ داشتن ح...

لباسی که برای مهمونی پوشیده

زخم کهنه پارت ۳۰ انگار مخاطب این حرفها سومین نبود لبخند شیطو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط