my destiny
my destiny
part =⁶
خب این طور پیش بره من باید دست اجاره کنم چون قراره دستام قطع شه
خب فلیکس هم قراره با یونا ازدواج کنه حدست درست بود
خب اون چن روز سپری شد و عروسی بر گزار شد
عاقد:آقای هوانگ هیونجین شما را به عقد خانم پارک لنا در بیاورم(یاد عروسی ایرانی ها افتادم)
هیونجین:بله (،سرد)
عاقد : شما چی خانم لنا
لنا:بله(ایشون هم سرد)
عاقد شما میتونین هم رو ب*بوسید
به زور بوسیدن همو خلاصه
ویو هیون
به زور بوسیدم ولی خدایی لبای خوبی داشت طعمه گیلاس میداد(حالا شما هر چی میخواین بگین(
حال ادمین:😐
رفتن خونه
هیون: خب تو خدمتکار اینجایی و فقط حق دانشگاه رفتن رو داری لباس باز نمیپوشی من اربابت هستم میا میاد اینجا و باید درست رفتار کنی و گرنه تنبیه میشی و فرار هم نمیکنی (ماشالا برادر هیونجین چیز رو جا نینداختی همه این ها رو سرد گفت)
لنا:باشه
ویوی لنا
چرا سرنوشت من این طور شد من با سرنوشت خوب بودم ولی چرا اون با من بد شد من باید از اون همه پول بشم خدمتکار؟
¹⁰:like
⁴:comment
part =⁶
خب این طور پیش بره من باید دست اجاره کنم چون قراره دستام قطع شه
خب فلیکس هم قراره با یونا ازدواج کنه حدست درست بود
خب اون چن روز سپری شد و عروسی بر گزار شد
عاقد:آقای هوانگ هیونجین شما را به عقد خانم پارک لنا در بیاورم(یاد عروسی ایرانی ها افتادم)
هیونجین:بله (،سرد)
عاقد : شما چی خانم لنا
لنا:بله(ایشون هم سرد)
عاقد شما میتونین هم رو ب*بوسید
به زور بوسیدن همو خلاصه
ویو هیون
به زور بوسیدم ولی خدایی لبای خوبی داشت طعمه گیلاس میداد(حالا شما هر چی میخواین بگین(
حال ادمین:😐
رفتن خونه
هیون: خب تو خدمتکار اینجایی و فقط حق دانشگاه رفتن رو داری لباس باز نمیپوشی من اربابت هستم میا میاد اینجا و باید درست رفتار کنی و گرنه تنبیه میشی و فرار هم نمیکنی (ماشالا برادر هیونجین چیز رو جا نینداختی همه این ها رو سرد گفت)
لنا:باشه
ویوی لنا
چرا سرنوشت من این طور شد من با سرنوشت خوب بودم ولی چرا اون با من بد شد من باید از اون همه پول بشم خدمتکار؟
¹⁰:like
⁴:comment
۹.۰k
۰۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.