به طرف پذیرایی رفتم. حتما کار خودشه.
به طرف پذیرایی رفتم. حتما کار خودشه.
+هوسوککککککککک
_چیه
+تو شارژرمو برداشتی؟
_نع
+دروغ نگو همیشه پیش تختم میزارمش
_خو ب من چه من برنداشتم دبه ترشی
خاستم بزنمش ک صدای اوما از اشپزخونه اومد
~میخای پسرمو بزنییییی دختررر
+اوما این پسرت شارژر منو برداشته
~شارژرتو من برداشتم بابا
+عاییی دیرم شد خو
_وایسا ببینم، چرا دیرت شد؟ مگ میخای کجا بری
+به تو چه ادای داداشای غیرتیو در نیار واسه من
_باهات میاما
+نهههههه
_پ وقتی برگشتی همچیو بم میگی، بدون هیچ گونه سانسوری
بدون توجه بهش لباسامو پوشیدم و رفتم.
به کافه رسیدم، یوگیوم منتظرم نشسته بود.
+سلام، ببخشید دیر کردم
€اشکالی نداره، بزار بریم سر اصل مطلب
+بگو
€ا.ت، بیا جدا شیم
+چی؟ چرا؟ کار بدی کردم؟ رفتار بدی ازم دیدی؟
€ما ب درد هم نمیخوریم
بلن شدو رف. چرا واقعا؟
رفتم خونه، یکراست طرف اتاقم.
یع نیم ساعت گذشت، فکرای مختلف تو سرم بودنو گریه میکردم.
یکی در زد.
_میتونم بیام تو؟
اشکامو پاک کردم.
+بیا تو
_شام امادس. مامان جاجانگمیون گذاشته.
+بهش بگو نمیخورم
_هی ا.ت گریه میکنی؟
+ن یکم دلپیچه دارم
بغلم کرد که گریم شدت گرفتو متقابلا بغلش کردم.
_بخاطره یوگیومه هوم؟ ولش کن اون لیاقتتو نداشت
+تو از کجا...
_هیسسسس، برو صورتتو بشور بریم بیرون یه بادی به سرت بخوره
اصلا من همه جا باهات میام،اصلا...من میشم دوست پسرت،تازه همیشه ور دلتم
+چی میگی هوسوکا؟تو داداشمی ن دوست پسرم
_ول کن این حرفارو، بیا بریم بیرون
اشکامو پاک کردم و سرمو به نشونه باشه تکون دادم.
رفت لباساشو عوض کنه، منم رفتم لباسامو پوشیدم.(میزارم)
رفتیم بیرون، قدم زدیم، رفتیم پاساژ چند دست لباس برای خودمون خریدیم اخرم رفتیم بستنی خوردیم. حتی اخر هوسوک بستنی خودشو بهم داد!
با دستاش صورتمو قاب گرفت.
_اعصابت ارومه؟ بهتری؟
+اره، خیلی ولی دیگ خستم
_اره منم خستم
به طرف خونه رفتیم.
~کجا بودید تا الان؟
_ا.ت یکم حالش بد بود بیرون بودیم
~حالش بد بود؟ چشه؟
+هیچی مامان یکم دلپیچه داشتم
~برید لباساتونو عوض کنید بیاید شام بخورید
_بیرون بودیم خوردیم مامان
~ع باشه
لباسامو عوض کردم، یکم تو گوشی چرخیدمو رفتم دم در اتاق هوسوک و اروم در زدم.
_بیا تو
+میگم هوسوک، تو از کجا یوگیومو میشناختی
_یبار باهم دیدمتون
+مارو باهم دیدی بعد نیومدی دهنشو ساف کنی؟ یا به مامان لو ندادی؟
_میشناختمش
+از کجا
_یجا دیدمش، اه چقد سوال میپرسی، برو بیرون میخام بخوابم
رفتم بیرون ولی راضی نشده بودم.
رو تخت دراز کشیدمو به سه نکشیده خابم برد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جیخخخخخخ فیک جدیدمون
ˡᵃⁱᵏ⁵
ᵏᵃᵐᵉⁿᵗ⁵
+هوسوککککککککک
_چیه
+تو شارژرمو برداشتی؟
_نع
+دروغ نگو همیشه پیش تختم میزارمش
_خو ب من چه من برنداشتم دبه ترشی
خاستم بزنمش ک صدای اوما از اشپزخونه اومد
~میخای پسرمو بزنییییی دختررر
+اوما این پسرت شارژر منو برداشته
~شارژرتو من برداشتم بابا
+عاییی دیرم شد خو
_وایسا ببینم، چرا دیرت شد؟ مگ میخای کجا بری
+به تو چه ادای داداشای غیرتیو در نیار واسه من
_باهات میاما
+نهههههه
_پ وقتی برگشتی همچیو بم میگی، بدون هیچ گونه سانسوری
بدون توجه بهش لباسامو پوشیدم و رفتم.
به کافه رسیدم، یوگیوم منتظرم نشسته بود.
+سلام، ببخشید دیر کردم
€اشکالی نداره، بزار بریم سر اصل مطلب
+بگو
€ا.ت، بیا جدا شیم
+چی؟ چرا؟ کار بدی کردم؟ رفتار بدی ازم دیدی؟
€ما ب درد هم نمیخوریم
بلن شدو رف. چرا واقعا؟
رفتم خونه، یکراست طرف اتاقم.
یع نیم ساعت گذشت، فکرای مختلف تو سرم بودنو گریه میکردم.
یکی در زد.
_میتونم بیام تو؟
اشکامو پاک کردم.
+بیا تو
_شام امادس. مامان جاجانگمیون گذاشته.
+بهش بگو نمیخورم
_هی ا.ت گریه میکنی؟
+ن یکم دلپیچه دارم
بغلم کرد که گریم شدت گرفتو متقابلا بغلش کردم.
_بخاطره یوگیومه هوم؟ ولش کن اون لیاقتتو نداشت
+تو از کجا...
_هیسسسس، برو صورتتو بشور بریم بیرون یه بادی به سرت بخوره
اصلا من همه جا باهات میام،اصلا...من میشم دوست پسرت،تازه همیشه ور دلتم
+چی میگی هوسوکا؟تو داداشمی ن دوست پسرم
_ول کن این حرفارو، بیا بریم بیرون
اشکامو پاک کردم و سرمو به نشونه باشه تکون دادم.
رفت لباساشو عوض کنه، منم رفتم لباسامو پوشیدم.(میزارم)
رفتیم بیرون، قدم زدیم، رفتیم پاساژ چند دست لباس برای خودمون خریدیم اخرم رفتیم بستنی خوردیم. حتی اخر هوسوک بستنی خودشو بهم داد!
با دستاش صورتمو قاب گرفت.
_اعصابت ارومه؟ بهتری؟
+اره، خیلی ولی دیگ خستم
_اره منم خستم
به طرف خونه رفتیم.
~کجا بودید تا الان؟
_ا.ت یکم حالش بد بود بیرون بودیم
~حالش بد بود؟ چشه؟
+هیچی مامان یکم دلپیچه داشتم
~برید لباساتونو عوض کنید بیاید شام بخورید
_بیرون بودیم خوردیم مامان
~ع باشه
لباسامو عوض کردم، یکم تو گوشی چرخیدمو رفتم دم در اتاق هوسوک و اروم در زدم.
_بیا تو
+میگم هوسوک، تو از کجا یوگیومو میشناختی
_یبار باهم دیدمتون
+مارو باهم دیدی بعد نیومدی دهنشو ساف کنی؟ یا به مامان لو ندادی؟
_میشناختمش
+از کجا
_یجا دیدمش، اه چقد سوال میپرسی، برو بیرون میخام بخوابم
رفتم بیرون ولی راضی نشده بودم.
رو تخت دراز کشیدمو به سه نکشیده خابم برد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جیخخخخخخ فیک جدیدمون
ˡᵃⁱᵏ⁵
ᵏᵃᵐᵉⁿᵗ⁵
۳.۳k
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.