اسفند

اسفند
خواهش پسر بچه ای ست وسط پیاده رو که:
"ماهی قرمز می خواهم!"
شوق زوجی ست که در شلوغ ترین عصر شهر به دنبال لباس نامزدی، مغازه ها را می گردند.
حال خوش دستفروشی ست که می تواند چند روزی بی دغدغه ی مامورین بساط کند.
قول پدری ست به دخترش که:
"بازار شب عید خوب است؛ لباس عیدت جور است!"
امید یک بیمار سرطانی ست به بهار؛ به رویش دوباره ی موهایش.
غرغر دخترکی ست که به اجبار مادر باید دستی به سر و روی اتاقش بکشد!
شک و تردید پیچاندن کلاس ها:
"از بیستم یا بیست و پنجم؟"
اسفند
حس هم آغوشی گربه های روی بام و عطر گندم هایی که کم کم باید سبز شوند...
عطر خوشی است!
بوی عیدی
بوی کاغذ رنگی...
دیدگاه ها (۹)

‍ ✨ صبح راآغاز میڪنیم💚 با نام خداییڪه همین نزدیڪیهاست💚 خدایی...

بارالها …ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﺩﻝ ﺁﺩﻣﯽ ﻋﺼﺎﺭﻩ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻭﺳﺖ ،ﺣﺮﻣﺖ ﺩﻝ ﻫﺎ...

دوست داشتن تاریخ انقضاء ندارد! تمام نمی شود همانطور که بود م...

چرند است...این که می گویند اگر دل زنی شکست،دیگر نمی تواند مر...

_درخت باشم ... یک‌ گوشه ی این دنیای بزرگ افتاده باشم تنهای ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط