فرشته نجاتم

P39
روز بعد
‌جیسونگ همون جور که قهوش رو میخورد داشت با چان روی نقشه کار میکردن که جیسونگ با احساس ویبره گوشیش قهوه رو روی میز گذاشت و جواب تلفن رو داد
‌جیسونگ:بله؟
‌مینهو:جیسونگ خبرا رو دیدی؟
‌جیسونگ:چه خبری؟
‌مینهو:بزن شبکه خبر(می‌دونم می‌دونم لازم نیست بگین تو کره شبکه خبر اسمش این نیست ولی همینیه که هست )
جیسونگ با عجله از روی صندلیه میزش فاصله گرفت و سمت پذیرایی رفت و تلویزیون رو روشن کرد تا اخبار رو ببینه
اخبار:شب گذشته دو مرد وارد خونه دو پسر حدود ۲۰ ساله که در حال معاشقه هستن میشوند و آنها را به طرز فجیعی به قتل می رسانند طبق اطلاعات به دست آمده قاتلان، پدران مقتول ها بوده‌اند و تنها دلیل قتل آنها هم جنس گرا بودن پسرانشان بوده است در حال حاضر هر دو پدر به جرم قتل و تجاوز به حریم خصوصی به حبس ابد محکوم هستند
جیسونگ:‌جالبه
مینهو:‌حالا کی ات رو نجات مید‌‌یم
‌جیسونگ:بیا خونه اسلحه ها رو هم بیار
‌مینهو:باشه پنج دقیقه دیگه میرسم
‌جیسونگ تماس رو قطع کرد و به صفحه تلویزیون خیره شد خوشحال بود امروز حداقل چهار نفر از کسایی که خانوادش و عشقش رو آزار دادن رو نابود کرده بود و الان فقط چند نفر دیگه مونده تا هم انتقامش رو بگیره و هم به عشقش برسه

‌نیم ساعت گذشت همه آماده بودن تا برن به اون خونه
‌جیسونگ:وقتشه بهش زنگ بزنی
چان:اکی
‌چان موبایلش رو درآورد و بعد گرفتن شماره شخصی دکمه تماس رو زدو بعد گرفتن شماره شخصی دکمه تماس رو زد
‌چان:الو ما داریم میایم مراقب ات باش
-اکی منتظرتونیم


خب سلام بر خوشگلای من چطورین✨🌸
دلیل دیر گذاشتم فقط یه چیز بود میخواستم که فیکیشن واتپد با فیکیشن اینجا رو همزمان آپلود کنم و لینکس رو براتون بزارم ولی دیدم اگه این طوری پیش برم خیلی طول می‌کشه پس تصمیم گرفتم دو پارت پایانی این فیکیشن رو بزارم و بعد برم سراغ اون
پارت بعد رو به احتمال زیاد امشب آپلود میکنم
دیدگاه ها (۴)

فرشته نجاتم

فرشته نجاتم

فرشته نجاتم

#عشق_پولی#part21جیسونگ رفت و پیش مینهو نشست و شروع کرد به حر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط