الان اونجاییم که فریدون مشیری میگه

الان اونجاییم که فریدون مشیری میگه :
رک بگویم از همه رنجیده‌ام،
از غریب و آشنا ترسیده‌ام،
بی خیالِ سردی آغوش‌ها
من به آغوش خودم چسبیده ام.
دیدگاه ها (۰)

‏من یک مهاجرماز رویایی به رویای دیگر...

نمیدونم مشکل از هواست یا اَبراهر چی که هست مسموممون کردن ، گ...

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد به جویبار که در من جاری بود ...

تنها تر از یک برگ با بار شادیهای مهجورم در آبهای سبز تابستان...

(رک بگویم از همه رنجیده ام! ازغریب و اشنا نترسیده ام؟بی خیال...

#بد_بوی#پارت_۲۵#لنا مشغول درس خوندنم که گوشیم زنگ میخوره کری...

ᴘᴀʀᴛ16

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط