از تو می خواهم راستش را نگویی. بله درست شنیدی، راستش را ن
از تو می خواهم راستش را نگویی. بله درست شنیدی، راستش را نگو. نمیدانم چه اصراری دارند مردم که حتما باید حرف راست و درست را بشنوند وقتی تو به این زیبایی دروغ می گویی. پس دروغ بگو. هنوز هم هستند ادمهایی مثل من که تمام حرفهایت را باور می کنند بی آنکه حتی کوچکترین شکی هم به دلشان راه ندهند. راستش من به این تپق زدن ها و پریدن های پلکت که گاهی تمرکزم را به هم می زنند و فکرم را می برند به سمت خیالات عجیب و غریب ،عادت کرده ام. اصلا ذهنم لکنت می گیرد اگر بخواهد باور کند دوستت دارم های تو دروغ نباشد. پس نگران نباش این صندلی برای تو خالی مانده. برای اینکه بیایی و بنشینی رو به روی من و راستش را نگویی! و باز با همان ترفند های خاص و همیشگی ات در به کار بردن ماهرانه ی حرفها ذهنم را قلقلک بدهی تا هرچه می گویی را قبول کنم . نه راستش را نگو.من تشنه ی حرفهای شیرینم و تو این را فهمیده ای . بیا این صندلی برای تو خالی مانده. مطمئن باش هیچ کس نمی تواند مثل تو راستش را نگوید و هیچ کس هم مثل من اینقدر با اعتماد حرفهای تو را باور نمی کند...
رز رضوی
رز رضوی
۲.۲k
۰۵ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.