آمدم گرمای آغوش تو آرامم کند

آمدم گرمای آغوش تو آرامم کند
سردی ِلبخندهایت ، روزگارم را گرفت

خواستم باتو بِرویَم بازهم مانند گل
فصل  زرد رفتنت شوقِ بهارم را گرفت

معتبر بودم به یُمنِ این غرور شیشه ای
سنگ ِ سنگینِ نگاهت اعتبارم را گرفت

❤️
🌸🌸

                ♡⇨♥️⇦♡
‌‌ ‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‎‌
دیدگاه ها (۰)

📝به خیال تو راه می روم...به حال تو قدم میزنم ،به یاد تو سرمس...

سرِ من مستِ جمالت، دلِ من دامِ خیالتگُهرِ دیده نثارِ، کفِ در...

‌♥️ℒℴνℯ♥️‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌...

عشق پاڪم ادبیات مدرسه را..دور بریز ... در ادبیات من .. ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط