آمدم گرمای آغوش تو آرامم کند
آمدم گرمای آغوش تو آرامم کند
سردی ِلبخندهایت ، روزگارم را گرفت
خواستم باتو بِرویَم بازهم مانند گل
فصل زرد رفتنت شوقِ بهارم را گرفت
معتبر بودم به یُمنِ این غرور شیشه ای
سنگ ِ سنگینِ نگاهت اعتبارم را گرفت
❤️
🌸🌸
♡⇨♥️⇦♡
سردی ِلبخندهایت ، روزگارم را گرفت
خواستم باتو بِرویَم بازهم مانند گل
فصل زرد رفتنت شوقِ بهارم را گرفت
معتبر بودم به یُمنِ این غرور شیشه ای
سنگ ِ سنگینِ نگاهت اعتبارم را گرفت
❤️
🌸🌸
♡⇨♥️⇦♡
۱.۵k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.