جانم برون آمد ز غم

جانم برون آمد ز غم
آخر به جانان کِی رسَم؟

#امیر_خسرو_دهلوی
دیدگاه ها (۱)

جان دلم...زلزله تهران را دیدی...؟!دیدی در چشم بهم زدنی چگونه...

باید امشب بروم بر سر یک بام بلند،شهر را از خطر چشم تو آگاه ک...

مَـن هر کجای این شهر، رفتم که او ببینمای دل کجای کاری؟ هر جا...

پیش‌تر هیچ‌گاه از آذر ننوشته‌ام.یعنی اگر امروز هم تاریخ را ن...

...جانا ز فراق تو این محنت جان تا کیدل در غم عشق تو رسوای جه...

صبر از آن دلدار و دوری زان نگارگر چه می‌گفتم که: بتوانم، نشد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط