جان دلم...
جان دلم...
زلزله تهران را دیدی...؟!
دیدی در چشم بهم زدنی چگونه
خیابان ها و کوچه ها شلوغ شد..؟!
و هر کسی در پی عزیزش میگشت...?!
جان دل...
تو هم به دنبال عزیزت میگشتی...?!
اصلا حواست به من بود...?!
من که در آن شلوغی فقط در پی تو بودم...
راستش را بخواهی....
راستش به نظرم آن شب زلزله نیامد اصلا...
من که میگویم تهران دلتنگ شده بود...
شاید...
شاید دلتنگ معشوقه دیرینش پاریس
شده بود که قلبش تپید...
تو چطور...?!
اصلا از معشوق دیرینه خود یاد میکنی...?!
#احمد_سلیمی
96/10/05
زلزله تهران را دیدی...؟!
دیدی در چشم بهم زدنی چگونه
خیابان ها و کوچه ها شلوغ شد..؟!
و هر کسی در پی عزیزش میگشت...?!
جان دل...
تو هم به دنبال عزیزت میگشتی...?!
اصلا حواست به من بود...?!
من که در آن شلوغی فقط در پی تو بودم...
راستش را بخواهی....
راستش به نظرم آن شب زلزله نیامد اصلا...
من که میگویم تهران دلتنگ شده بود...
شاید...
شاید دلتنگ معشوقه دیرینش پاریس
شده بود که قلبش تپید...
تو چطور...?!
اصلا از معشوق دیرینه خود یاد میکنی...?!
#احمد_سلیمی
96/10/05
۲۴۹
۰۵ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.