Yor Memories Come AND
Y̤̮o̤̮ṳ̮r̤̮ M̤̮e̤̮m̤̮o̤̮r̤̮i̤̮e̤̮s̤̮ C̤̮o̤̮m̤̮e̤̮ A̤̮N̤̮D̤̮ G̤̮o̤̮ I̤̮n̤̮ M̤̮y̤̮ H̤̮r̤e̤̮a̤̮d̤̮ L̤̮i̤̮n̤̮k̤̮ B̤̮o̤̮o̤̮m̤̮r̤̮a̤̮n̤̮g̤̮🖤🪐
P̤̮A̤̮R̤̮T̤̮¹⁶
J̤̮K̤̮ a̤̮n̤̮d̤̮ M̤̮O̤̮O̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🤏☻️
A̤̮D̤̮M̤̮I̤̮N̤̮ : J̤̮I̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🍫🦋
جونگکوک :هیچوقت حسی که نسبت بهت دارم عوض نمیشه و بلکه هرروز بیشتر و بیشتر میشه .
تو زیبا ترین دختری هستی ک من تا به حال دیدم نمیشه گفت تو یه آدمی ، چون تو یه فرشته ای ، چون هیچوقت ی آدم اینقد قشنگ نیس ک تو این قشنگیو داری فرشته من...
___________________________________________________
مویون :نمیگی اینجوری صحبت میکنی زیادی کیوت میشی و هیچوقت ازت به عنوان یه فرمانده حساب نمیبرم؟
جونگکوک :راستی یومی کجاست ؟
مویون :من چمدونم !گفت میره بیرون کار داره منو اینجا با آجوما تهنا گذاشت 🥲
.................................................................................
یومی کنار جایی که همیشه با هون میرفت نشست گل رز قرمز رنگی رو پرپر کرد که پسری به نزدیکش اومد !
جیمین : خیلی بخاطرش ناراحتی ؟!
یومی سرش رو بالا آورد و گفت : از کجا میدونستی اینجام ؟
جیمین : جونگکوک بهم گفت چرا جوابم رو همیشه سر بالا میدادی !هون همیشه میومد اینجا ...گفتم شاید ...
یومی نیشخندی زد و گفت :نخود تو دهن داداش دهن لق ما خیس نمیخوره ...
جیمین :اگه جونگکوک نمیگفت میخواستی همینجوری تو بلاتکلیفی ولم کنی ...نمیتونستی یه کلام بهم بگی هونو دوست داری ؟من دوست داشتم و تو چیکار کردی؟درسته..نابودم کردی خرابم کردی...منو خورد کردی...منو شکوندی...منو خفه کردی...جلوی ده تا عوضی تحقیرم کردی ...
P̤̮A̤̮R̤̮T̤̮¹⁶
J̤̮K̤̮ a̤̮n̤̮d̤̮ M̤̮O̤̮O̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🤏☻️
A̤̮D̤̮M̤̮I̤̮N̤̮ : J̤̮I̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🍫🦋
جونگکوک :هیچوقت حسی که نسبت بهت دارم عوض نمیشه و بلکه هرروز بیشتر و بیشتر میشه .
تو زیبا ترین دختری هستی ک من تا به حال دیدم نمیشه گفت تو یه آدمی ، چون تو یه فرشته ای ، چون هیچوقت ی آدم اینقد قشنگ نیس ک تو این قشنگیو داری فرشته من...
___________________________________________________
مویون :نمیگی اینجوری صحبت میکنی زیادی کیوت میشی و هیچوقت ازت به عنوان یه فرمانده حساب نمیبرم؟
جونگکوک :راستی یومی کجاست ؟
مویون :من چمدونم !گفت میره بیرون کار داره منو اینجا با آجوما تهنا گذاشت 🥲
.................................................................................
یومی کنار جایی که همیشه با هون میرفت نشست گل رز قرمز رنگی رو پرپر کرد که پسری به نزدیکش اومد !
جیمین : خیلی بخاطرش ناراحتی ؟!
یومی سرش رو بالا آورد و گفت : از کجا میدونستی اینجام ؟
جیمین : جونگکوک بهم گفت چرا جوابم رو همیشه سر بالا میدادی !هون همیشه میومد اینجا ...گفتم شاید ...
یومی نیشخندی زد و گفت :نخود تو دهن داداش دهن لق ما خیس نمیخوره ...
جیمین :اگه جونگکوک نمیگفت میخواستی همینجوری تو بلاتکلیفی ولم کنی ...نمیتونستی یه کلام بهم بگی هونو دوست داری ؟من دوست داشتم و تو چیکار کردی؟درسته..نابودم کردی خرابم کردی...منو خورد کردی...منو شکوندی...منو خفه کردی...جلوی ده تا عوضی تحقیرم کردی ...
- ۵.۲k
- ۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط