ساقیا ما ز ثریا به زمین

ساقیا ما ز ثریا به زمین
افتادیم
گوش خود بر دم شش تای
طرب بنهادیم
دل رنجور به طنبور نوایی
دارد
دل صدپاره خود را به نوایش
دادیم
به خرابات بدستیم از آن رو
مستیم
کوی دیگر نشناسیم در این
کو زادیم
ساقیا زین همه بگذر بده آن
جام شراب
همه را جمله یکی کن که در
این افرادیم
همه را غرق کن و بازرهان
زین اعداد
مزه‌ای بخش که ما بی‌مزه
اعدادیم
دل ما یافت از این باده
عجایب بویی
لاجرم از دم این باده لطیف
اورادیم
از برون خسته یاریم و درون
رسته یار
لاجرم مست و طربناک
و قوی بنیادیم
همه مستیم و خرابیم و فنای
ره دوست
در خرابات فنا عاقله ایجادیم
دیدگاه ها (۹)

زین سپس با دگران عشق و صفا خواهم کردهمچو تو یکسره من ترک وفا...

قصه اینجاست که شب بودو هوا ریخت بهممن چنان درد کشیدم که خدا ...

در " نقاشی هایم " تنهاییم را پنهان می کنم...در " نوشته هایم ...

شاخه‌ی عشق را شکستمآن را در خاک دفن کردمو دیدم کهباغم گل‌ کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط