من همانم که شبی عشق

من همانم که شبی عشق،
به تاراجش برد
همچو حلّاج به خاکسترِ
تشویش نشست
دیدگاه ها (۸)

به خدا خواهم گفت جای باران ،پاییز دلمان تشنه ی احساس شده عشق...

وَه ... چه زیبا بود، اگر پاییز بودم،وحشی و پر شور و رنگ آمیز...

و چشم های تـوهمان کافه ی دنجی استکه قهوه ☕️ هایش حرف ندارد.

رویای تو جهانِ بی‌پایانو دوست‌داشتن‌ات طعم انارهای چیده شده‌...

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم

بانگاهت خواستم تامن به قربانت شومتحتِ فرمانِ دلت سربازِ چشما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط