عشق (پارت ۲۰)
بابا: بیام دمار از روزگارتون درمیارم*عصبی*
جیمین: باباااااااا...... داره زر میزنه ..... بخدا بازیه جرئت حقیقتههههههه
مینجی: شوخی کردیم بابا داشتیم جرئت حقیقت بازی میکردیم
بابا: مطمئن باشم؟
مینجی: آرههه
جیمین: آرهههههه.......هوووووفففففففف
بابا: خدافظ*حرصی*
جیمین: خداحافظ *خنده*
//پایان مکالمه//
از خنده پخش زمین میشم
مینجی: بابا شدنت مبارک باشه عزیزم *قهقهه*
جیمین: خدا بگم چیکارت کنه *خنده*
بطریو میچرخونم
مینجی: جرعت یا حقیقت
جیمین: جرئتات خطرناکه حقیقت
مینجی: *خنده* خب چیزی هس تو زندگیت که من ندونم؟
جیمین: عااااا آره
مینجی: خب؟
جیمین: قول میدی هرچی باشه بازم باهام بمونی؟
مینجی: اوهوم
جیمین: خب.....راستش من
مینجی: جون به لبم کردی بگو دیگه
جیمین: من......من و اعضا مافیاییم
مینجی: هن؟ *قهقهه* شوخی خوبی بود
جیمین: شوخی چی؟ دارم میگم مافیایم
مینجی: چ......چی؟
جیمین: نترس کاریت نداریم
مینجی: م......من نمیتونم باهات بمونم
جیمین: ینی چیییییی؟؟؟؟
مینجی: من نمیتونم با یه مافیا باشم
جیمین: ازم حقیقت خواستی منم گفتم، توهم به قولت عمل کن دیگه
مینجی: ن....نه
جیمین: قبول میکنی
مینجی: نع
جیمین: نمیتونم روت اسلحه بکشم، قبول کن
مینجی: چ......چی
جیمین: اسلحههه
مینجی: ن.....نه
جیمین: چرا؟
مینجی: می....میترسم
جیمین: خواهش میکنم، من دوست دارم، به عشق خودم که صدمه نمیزنم
مینجی: ب....باشه
محکم بغلم میکنه
مینجی: میشه ولم کنی دارم خفه میشم
جیمین: نه چون دوسِت دارم
چونمو میگیره بالا
جیمین: بفهم، عاشقتم
مینجی: *لبخند*
جیمین: ازم نترسیا
مینجی: باش
جیمین: آفرین
محکم لبامو میبوسه
جیمین: بازم بازی
مینجی: باشه
جیمین: ولی.....
~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#وی
#جیمین
#ویمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_ویمین
#bts
#BTS
#Teahyung
#teahyung
#Jimin
#jimin
#vmin
جیمین: باباااااااا...... داره زر میزنه ..... بخدا بازیه جرئت حقیقتههههههه
مینجی: شوخی کردیم بابا داشتیم جرئت حقیقت بازی میکردیم
بابا: مطمئن باشم؟
مینجی: آرههه
جیمین: آرهههههه.......هوووووفففففففف
بابا: خدافظ*حرصی*
جیمین: خداحافظ *خنده*
//پایان مکالمه//
از خنده پخش زمین میشم
مینجی: بابا شدنت مبارک باشه عزیزم *قهقهه*
جیمین: خدا بگم چیکارت کنه *خنده*
بطریو میچرخونم
مینجی: جرعت یا حقیقت
جیمین: جرئتات خطرناکه حقیقت
مینجی: *خنده* خب چیزی هس تو زندگیت که من ندونم؟
جیمین: عااااا آره
مینجی: خب؟
جیمین: قول میدی هرچی باشه بازم باهام بمونی؟
مینجی: اوهوم
جیمین: خب.....راستش من
مینجی: جون به لبم کردی بگو دیگه
جیمین: من......من و اعضا مافیاییم
مینجی: هن؟ *قهقهه* شوخی خوبی بود
جیمین: شوخی چی؟ دارم میگم مافیایم
مینجی: چ......چی؟
جیمین: نترس کاریت نداریم
مینجی: م......من نمیتونم باهات بمونم
جیمین: ینی چیییییی؟؟؟؟
مینجی: من نمیتونم با یه مافیا باشم
جیمین: ازم حقیقت خواستی منم گفتم، توهم به قولت عمل کن دیگه
مینجی: ن....نه
جیمین: قبول میکنی
مینجی: نع
جیمین: نمیتونم روت اسلحه بکشم، قبول کن
مینجی: چ......چی
جیمین: اسلحههه
مینجی: ن.....نه
جیمین: چرا؟
مینجی: می....میترسم
جیمین: خواهش میکنم، من دوست دارم، به عشق خودم که صدمه نمیزنم
مینجی: ب....باشه
محکم بغلم میکنه
مینجی: میشه ولم کنی دارم خفه میشم
جیمین: نه چون دوسِت دارم
چونمو میگیره بالا
جیمین: بفهم، عاشقتم
مینجی: *لبخند*
جیمین: ازم نترسیا
مینجی: باش
جیمین: آفرین
محکم لبامو میبوسه
جیمین: بازم بازی
مینجی: باشه
جیمین: ولی.....
~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#وی
#جیمین
#ویمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_ویمین
#bts
#BTS
#Teahyung
#teahyung
#Jimin
#jimin
#vmin
- ۶.۳k
- ۱۴ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط