Part35

÷اها راستی به مامان ایناام نگفتم بهشون زنگ بزنم میام
هوففف از دسـ
×مگه قرارنبود زنگ بزنی
÷اگه اجازه بدی میخواستم زنگ بزنم بچه ی لوس
×اوممممم نه تو خوبی
÷اره خیلیم خوبم کجاشو دیـ
پ.کوک: کاش یکم از سنتون خجالت بکشین
÷میخواستـ
`میدونم باشه مشکلی نیس پسرم
÷ببخشید مادر
`اشـ
=ایش بسه دیگه میخوایین بریم تو
ـ
ـ
ا.ت.ویو

تو اتاق نشسته بودم که یهو در باز شد و(گل امد و گلدان اورد) مامانم اینا اومدن
`دخترم حالت بهتره
+بله بهترم ولی
×ولی ما خیلی نگرانت بودیم*بغض
+باشه ولی میخوایـ
ب.ت: دخترم حالت بهتره
+اره خوبم اما میـ
=ابمیوه میخوری واست خوبه ها
+نه نمیخورم ولی بجاش میـ
÷عزیزم نظرت چیه یـ کوچول استراحت کنی هوم
+بسههه*داد
+من خوبم ولی بهم بگین دیشب چه اتفاقی افتاد همین
(=مسموم شدی
×سرما خوردی
÷سرت خورد به دیوار
`خوردی زمین)*هم زمان گفتن
+الان دیگه مطمئن شدم که راستشو نمیگین
#ولی من هیچوقت بهت دروغ نگفتم ا.ت
(سخنی از نویسنده ی گلتون: اهمم اهمم همینطور حدس میزدید پارک سئوجون بود بله و همه تو تعجب بودن غیر از جئون جونگ اقای جئون که دستهاشو مشت کرده بود زد کشتش ایش)
ـ
ا.ت.ویو
داشتم حرف میزدم که یهو پیداش شد سـ سرم ااییی*همه ی اتفاقای دیشب تو سرش مرور میشد*
+تـ تقصیر تو بود چرا اونو توی گردنم خالی کردی
÷ا.ت چی داری میگی