Part34
×اوهوم حتما هممون فردا میاییم حالا بریم*بغض
×فقط جونگ کوک اگه ا.ت بهوش اومد یا تو خسته شدی سریع بهم زنگ بزن خودمو سریع میرسونم
÷باشه شما بهتره دیگه برین
کوک.ویو
همه رفتن فقط من تو بیمارستان بودم هرجور که شده باید بفهمم کار کی بوده باید از ا.ت بپرسم فقط امیدوارم دیگه بلایی سرش نیاد
اگه ایـ
پرستار: همراه بیمار شمایین؟
÷ چیزی شده
پرستار: نه فقط باید این فرم و پایین این برگرو امضا کنین هروقت کارتون تموم شد بیایین همین صندوق اینم خودکارتون
÷باشه ممنون
ـ
ـ
ـ
ـ
(پرش زمانی به صبح)
کوک.ویو
کل شب نتونستم بخوابم همش تو فکر ا.ت بودم که من چقدر بی عرضم که نتونستم ازش محافظت کنم باید بیشتر مراقبش میبودم کل شب تو اتاق فقط داشتم نگاش میکردم اون واقعا لیاقت منو داشت شایدم نه شایدم لیاقتش خیلی بیشتر بود و این منم که لیاقت ا.ت رو ندارم تهیونگ راس میگفت من بی عرضم*اقای جئون همیچنان داشت با خودش حرف میزد که یهو دختر داستان ما چشماشو باز کرد
÷ا.ت ا.ت خوبی *نگران
+اینجا کجاس ما اینجا چیکار میکنیم*دستشو میزاره روی سرش
+دیشب چه اتفاقی افتاد تو کی اومدی
÷از دیشب هیچی یادت نمیاد
+نه مگه دیشب چیشد
÷هیچی تو فقط حالت خوب باشه
+جونگ کوک دارم میگم چیشده
نگرانم نکن
÷دیشب حالت بد شد و برای همین اومدیم بیمارستان همین فقط تو جاییت درد نمیکنه
+چرا دلم خیلی میسوزه ولی چرا حالم بد شد
÷وای ا.ت مگه بازپرسی
+دیشب چیشده چرا نمیگی
÷بهتره به پرستار بگم بهت سر بزنه
+جونگ کوک
÷اها راستی به مامان ایناام نگفتم بهشون زنگ بزنم میام
ـ
ـ
ـ
ـ
ـ
بد شد ولی خب
×فقط جونگ کوک اگه ا.ت بهوش اومد یا تو خسته شدی سریع بهم زنگ بزن خودمو سریع میرسونم
÷باشه شما بهتره دیگه برین
کوک.ویو
همه رفتن فقط من تو بیمارستان بودم هرجور که شده باید بفهمم کار کی بوده باید از ا.ت بپرسم فقط امیدوارم دیگه بلایی سرش نیاد
اگه ایـ
پرستار: همراه بیمار شمایین؟
÷ چیزی شده
پرستار: نه فقط باید این فرم و پایین این برگرو امضا کنین هروقت کارتون تموم شد بیایین همین صندوق اینم خودکارتون
÷باشه ممنون
ـ
ـ
ـ
ـ
(پرش زمانی به صبح)
کوک.ویو
کل شب نتونستم بخوابم همش تو فکر ا.ت بودم که من چقدر بی عرضم که نتونستم ازش محافظت کنم باید بیشتر مراقبش میبودم کل شب تو اتاق فقط داشتم نگاش میکردم اون واقعا لیاقت منو داشت شایدم نه شایدم لیاقتش خیلی بیشتر بود و این منم که لیاقت ا.ت رو ندارم تهیونگ راس میگفت من بی عرضم*اقای جئون همیچنان داشت با خودش حرف میزد که یهو دختر داستان ما چشماشو باز کرد
÷ا.ت ا.ت خوبی *نگران
+اینجا کجاس ما اینجا چیکار میکنیم*دستشو میزاره روی سرش
+دیشب چه اتفاقی افتاد تو کی اومدی
÷از دیشب هیچی یادت نمیاد
+نه مگه دیشب چیشد
÷هیچی تو فقط حالت خوب باشه
+جونگ کوک دارم میگم چیشده
نگرانم نکن
÷دیشب حالت بد شد و برای همین اومدیم بیمارستان همین فقط تو جاییت درد نمیکنه
+چرا دلم خیلی میسوزه ولی چرا حالم بد شد
÷وای ا.ت مگه بازپرسی
+دیشب چیشده چرا نمیگی
÷بهتره به پرستار بگم بهت سر بزنه
+جونگ کوک
÷اها راستی به مامان ایناام نگفتم بهشون زنگ بزنم میام
ـ
ـ
ـ
ـ
ـ
بد شد ولی خب
۲.۶k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.