بابای صورتی همراه با عشق سفید
پارت شش
بالاخره بعد از هزاران سال پارت دادم فحش ندهید ... خودمم دارم تعجب میکنم
ا.ت همینجور که داشت سعی میکرد . خودشو خلاص کنه مایکی بیشتر ا.ت روتوبغلش فشار داد . تا ا.ت کمتر اینور اون ور بره . ا.ت هم فهمید که دیگه نمیتونه کاری کنه موند . مایکی هم دو باره شروع کرد به بوسیدن ا.ت . که یه دفعه .... که یه دفعه
این داستان ادامه دارد ... 🤡
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.