پارت ۱۶ عشق و نفرت
سوار ماشین شدم رسوندم دانشگاه
ا/ت: خدافظ
کوک: خدافظ
رفتم تو دانشگاه تو کلاسمون نشستم امروز هنوز دوستام نیومده بودن چند دقیقه بعد سوجون دو سه دقیقه بعدم بک هیون و سوآ با هم اومدن
سوآ: میگم دیسکو رزرو کردین؟
ا/ت و سوجون: اره
بک هیون: برای کی؟
ا/ت: هفته ی دیگه روز....(یچیزی بگین خودتون 😅)
بک هیون : خوبه هر دو روز تعطیله
سوجون: اره
ا/ت: اونجا که رفتیم تصمیم گرفتیم از چند روز قبلش بگیریم تا همه چیزو اماده کنیم
بک هیون: خوبه، ولی فکر کنم هزینش زیاد شده اخه واسه یروز.... بود (یچیزی الکی تصور کنین)
ا/ت: اره یکم زیاد شد
سوجون: از امروز برنامه ریزی میکنیم از روزی که رزرو کردیم میریم اونجا همه چیزو اماده میکنیم
ا/ت: من و سوجون اهنگ پارتی اماده میکنیم
سوآ: اوکی
سوجون: علاوه بر اینا باید ترتیب نوشیدنی و غذا رو هم بدیم
سوآ: مگه اونجا خودشون نوشیدنی ندارن؟
ا/ت: اخه خنگول، باید پول بدی و سفارش بدی تا برات نوشیدنی بیارن، غذام همینطور
سوآ: بهم نگو خنگول
ا/ت: باشه عقل کل
سوآ: 😐
ا/ت: چیه؟
سوآ: ولش اصلا
(پرش زمانی به بعدکلاس)
از دانشگاه که بیرون رفتم ماشین جونگکوک اونجا وایستاده بود
سوجون: برو سوار شو برین، شاهزاده نارحت نشه(اروم)
ا/ت: خفه، خدافظ
سوا: شاهزاده؟
سوجون: مهم نیست😁
ا/ت: سلام
کوک: سلام عزیزم😊 بیا سوار شو
ا/ت:(سوار شد)
رفتیم خونه
ا/ت: کوک
کوک: بله
ا/ت: میتونم عصر با سوجون برم بیرون
کوک: دیر نکن
ا/ت: باشه مرسی، ولی این دفعه بدون شرط
کوک: قول نمیدم
ا/ت: کووک...
کوک: چیه؟
رفتم تو اتاقم یکم استراحت کنم نفهمیدم کی خوابم برد
کوک: ا/ت بیدار شو
ا/ت: هااا چیه بزار بخوابم
کوک: سوجون اومده اینجا دنبالت
ا/ت:(یدفعه بلند شدم) ای وااای یادم رفت
زود بلند شدم می خواستم لباس عوض کنم
ا/ت: برو بیرون
کوک: چرا
ا/ت: می خوام لباس عوض کنم
کوک: من دوست پسرتم
ا/ت: بیرووون
کوک: اییش باشه (رفت)
لباسمو عوض کردم چون وقت نبود موهامو باز گذاشتم رفتم پایین سوجون تو حال منتظرم بود
سوجون: بانو بالاخره بیدار شد
ا/ت: سوجونااا
سوجون: چییه
کوک: سوجون به تو سپردمشا مراقبش باش
سوجون: چشم جناب امر دیگه ای ندارین
ا/ت: چقدر زود باهم صمیمی شدین
سوجون و جونگکوک: 😁🙂
من و سوجون رفتیم سوار ماشین شدیم رفتیم...
ادامه دارد...
ساری این پارت دیر گذاشتم
ا/ت: خدافظ
کوک: خدافظ
رفتم تو دانشگاه تو کلاسمون نشستم امروز هنوز دوستام نیومده بودن چند دقیقه بعد سوجون دو سه دقیقه بعدم بک هیون و سوآ با هم اومدن
سوآ: میگم دیسکو رزرو کردین؟
ا/ت و سوجون: اره
بک هیون: برای کی؟
ا/ت: هفته ی دیگه روز....(یچیزی بگین خودتون 😅)
بک هیون : خوبه هر دو روز تعطیله
سوجون: اره
ا/ت: اونجا که رفتیم تصمیم گرفتیم از چند روز قبلش بگیریم تا همه چیزو اماده کنیم
بک هیون: خوبه، ولی فکر کنم هزینش زیاد شده اخه واسه یروز.... بود (یچیزی الکی تصور کنین)
ا/ت: اره یکم زیاد شد
سوجون: از امروز برنامه ریزی میکنیم از روزی که رزرو کردیم میریم اونجا همه چیزو اماده میکنیم
ا/ت: من و سوجون اهنگ پارتی اماده میکنیم
سوآ: اوکی
سوجون: علاوه بر اینا باید ترتیب نوشیدنی و غذا رو هم بدیم
سوآ: مگه اونجا خودشون نوشیدنی ندارن؟
ا/ت: اخه خنگول، باید پول بدی و سفارش بدی تا برات نوشیدنی بیارن، غذام همینطور
سوآ: بهم نگو خنگول
ا/ت: باشه عقل کل
سوآ: 😐
ا/ت: چیه؟
سوآ: ولش اصلا
(پرش زمانی به بعدکلاس)
از دانشگاه که بیرون رفتم ماشین جونگکوک اونجا وایستاده بود
سوجون: برو سوار شو برین، شاهزاده نارحت نشه(اروم)
ا/ت: خفه، خدافظ
سوا: شاهزاده؟
سوجون: مهم نیست😁
ا/ت: سلام
کوک: سلام عزیزم😊 بیا سوار شو
ا/ت:(سوار شد)
رفتیم خونه
ا/ت: کوک
کوک: بله
ا/ت: میتونم عصر با سوجون برم بیرون
کوک: دیر نکن
ا/ت: باشه مرسی، ولی این دفعه بدون شرط
کوک: قول نمیدم
ا/ت: کووک...
کوک: چیه؟
رفتم تو اتاقم یکم استراحت کنم نفهمیدم کی خوابم برد
کوک: ا/ت بیدار شو
ا/ت: هااا چیه بزار بخوابم
کوک: سوجون اومده اینجا دنبالت
ا/ت:(یدفعه بلند شدم) ای وااای یادم رفت
زود بلند شدم می خواستم لباس عوض کنم
ا/ت: برو بیرون
کوک: چرا
ا/ت: می خوام لباس عوض کنم
کوک: من دوست پسرتم
ا/ت: بیرووون
کوک: اییش باشه (رفت)
لباسمو عوض کردم چون وقت نبود موهامو باز گذاشتم رفتم پایین سوجون تو حال منتظرم بود
سوجون: بانو بالاخره بیدار شد
ا/ت: سوجونااا
سوجون: چییه
کوک: سوجون به تو سپردمشا مراقبش باش
سوجون: چشم جناب امر دیگه ای ندارین
ا/ت: چقدر زود باهم صمیمی شدین
سوجون و جونگکوک: 😁🙂
من و سوجون رفتیم سوار ماشین شدیم رفتیم...
ادامه دارد...
ساری این پارت دیر گذاشتم
۳۰.۴k
۲۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.