رویای غیرممکن فصل1 پارت3
#رویای_غیرممکن #فصل1 #پارت3
10 ماه بعد، روز کنکور
بالاخره کنکور رو هم دادم تموم شد.البته که قرار نیست تو ایران بمونم و درسم رو ادامه بدم و تنها دلیلی که برای دادن کنکور داشتم این بود که به همه نشون بدم من لیاقت این همه چیز رو دارم.
تو همین فکر ها بودم که برادرم صدام کرد : سارا کنکور چطور بود؟
از این سوال همیشه متنفر بودم یعنی چی چطور بود من که جواب رو ندیدم که بدونم چطور دادم حالا میام میگم خوب دادم نتیجه گند از آب در میاد و بیا به بقیه که ازت پرسن پس تو گفتی خوب داده بودی توضیح بده که نمیدونستی جواب این سوال ها چی میشه
با بی حوصلگی جواب دادم : دادم دیگه.
با لحن گفتنم برادرم فهمید که نباید بیشتر از این درباره کنکور صحبت کنه پس بحث رو عوض کرد و گفت :برای رفتن به کره، آیدل شدن، به رویای غیر ممکنت رسیدن و دیدن بایست شوگا از نزدیک آماده ای؟
با خوشحالی جواب دادم : بد جوری خوشحالم ولی شما ویزا و این چیزا رو چیکار میکنین؟
جواب داد : نگران اون جاش نباش بابا حلش کرده.
پرسیدم : حالا کی به کره میریم؟ من وسایلم رو واسم کی جمع کنم؟
جواب داد : واسه فردا صبح 7 بلیط هواپیما داریم باید زود از خواب بلند شی و و صبح بریم فرودگاه و خوابمون رو تو هواپیما ادامه بدیم.
با خنده گفتم : یه راه حل عالی واسه اینکه حوصلمون تو هواپیما سر نره. و یه سوال دیگه... باید واسه آدیشن دادن ثبت نام کرده باشیم مگه نه؟ پس ما امروز ثبت نام میکنیم؟
جواب داد : نه امروز ثبت نام نمیکنیم. وقتی فردا رسیدیم کره بلافاصله میریم یکی از خونه هایی که بابا تو سئول داره و بعدش اونجا اینترنتی ثبت نام میکنیم و همونجا توی سایت مینویسه زمان آدیشنت کی هستش؛ و تو توی همون روز و ساعت که مشخص شده میری و آدیشن میدی و بعدش اعلام میکنن که قبول شدی یا نه.
باشه ای گفتم و بقیه راه رو تو فکر اینکه اگه از آدیشن قبول نشم گذروندم
10 ماه بعد، روز کنکور
بالاخره کنکور رو هم دادم تموم شد.البته که قرار نیست تو ایران بمونم و درسم رو ادامه بدم و تنها دلیلی که برای دادن کنکور داشتم این بود که به همه نشون بدم من لیاقت این همه چیز رو دارم.
تو همین فکر ها بودم که برادرم صدام کرد : سارا کنکور چطور بود؟
از این سوال همیشه متنفر بودم یعنی چی چطور بود من که جواب رو ندیدم که بدونم چطور دادم حالا میام میگم خوب دادم نتیجه گند از آب در میاد و بیا به بقیه که ازت پرسن پس تو گفتی خوب داده بودی توضیح بده که نمیدونستی جواب این سوال ها چی میشه
با بی حوصلگی جواب دادم : دادم دیگه.
با لحن گفتنم برادرم فهمید که نباید بیشتر از این درباره کنکور صحبت کنه پس بحث رو عوض کرد و گفت :برای رفتن به کره، آیدل شدن، به رویای غیر ممکنت رسیدن و دیدن بایست شوگا از نزدیک آماده ای؟
با خوشحالی جواب دادم : بد جوری خوشحالم ولی شما ویزا و این چیزا رو چیکار میکنین؟
جواب داد : نگران اون جاش نباش بابا حلش کرده.
پرسیدم : حالا کی به کره میریم؟ من وسایلم رو واسم کی جمع کنم؟
جواب داد : واسه فردا صبح 7 بلیط هواپیما داریم باید زود از خواب بلند شی و و صبح بریم فرودگاه و خوابمون رو تو هواپیما ادامه بدیم.
با خنده گفتم : یه راه حل عالی واسه اینکه حوصلمون تو هواپیما سر نره. و یه سوال دیگه... باید واسه آدیشن دادن ثبت نام کرده باشیم مگه نه؟ پس ما امروز ثبت نام میکنیم؟
جواب داد : نه امروز ثبت نام نمیکنیم. وقتی فردا رسیدیم کره بلافاصله میریم یکی از خونه هایی که بابا تو سئول داره و بعدش اونجا اینترنتی ثبت نام میکنیم و همونجا توی سایت مینویسه زمان آدیشنت کی هستش؛ و تو توی همون روز و ساعت که مشخص شده میری و آدیشن میدی و بعدش اعلام میکنن که قبول شدی یا نه.
باشه ای گفتم و بقیه راه رو تو فکر اینکه اگه از آدیشن قبول نشم گذروندم
۱۴.۴k
۰۶ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.