اما کار من نبود
اما کار من نبود🥺
ویو تهیونگ:
هر چقدر دنبال این مدارک کمپانیم پیدا نمیشه اگه اینا گم بشه من بدبخت میشم هوف نیست وایسا ببینم نکنه روکا برداشته اره حتما اینم یه شوخی خرکی دیکست اعصابم واقعا خورده وایسا برم پیشش اگه اون برداشته باشه قسم میخورم زندش نمیزارم
ویو روکا:
تب سنج رو از بین لبام برداشتم اوه اوه سی و هشت درجست تبم این اصلا خوب نیست تازه این وسط پریودم هستم اه ولش کن بابا یه قرص میخورم میخوابم خوب میشم
-هر چقدر روکا رو صدا کردم جواب نداد رفتم تو اتاقش دیدم خوابیده منو بدبخت میکنی بعد راحت میگیری میخوابی اره ؟ واقعا که.
کیم روکا(داد خیلی خیلی بلند)
با صدای وحشتناکی بیدار شدم. داداش اتفاقی افتاده (گیج و خابالود )
-معلومه که افتاده مدارک منو برداشتی بعد با خیال راحت گرفتی خوابیدی(داد)
از کدوم مدارک حرف میزنی
-خودتو به خریت نزن (داد)
داداش به روح مامان بابا قسم میخورم من برنداشتم(بغض)
-روح مامان بابا رو قشم کثافت کاریات نکن(سیلی محکمی میزنه تو گوشش)
(با سیلی که زد طعم خون رو تو دهن حس کردم واقعا باورم نمیشد داداشم کسی که از جونم بیشتر دوسش دارم بابت کاری که نکردم بهم سیلی زد اشک تو چشمام حلقه زده بود )
باورم نمیشه تو تو منو زدی(اشک و بغض)
-دهنتو ببند دختره عوضی از وقتی که مامان بابا مردن همیشه نازتو کشیدم هیچی برات کم نذاشتم چیزای که همکلاسیات ارزششو داشتن رو تو دوتا دوتا داشتی بعد این بود تشکر از زحماتم از وقتی که از سربازی برگشتم خیلی پرو شدی باید روتو کم کنم صبر کن برات دارم الان کار دارم اما بعداً به حسابت میرسم
تا خواستم چیزی بگم دیدم رفت و درو محکم بست رو زانو هام فرود اومدم و شروع کردم مثل ابر بهار گریه کردم واقعا تو شک بودم حالم افتضاح بود مگه من چیکار کرده بودم که اون این طوری حرف میزد آنقدر گریه کرده بودم نفسم بالا نمیومد به خاطر پریودیم دردم داشتم تیمم بالاتر رفته بود بدنمم داشت میلرزید واقعا حالم خیلی بد بود اما با این حال حرفهای داداشم از مغزم بیرون نمیرفت
ویو تهیونگ:
نشسته بودم تو اتاقم که یادم افتاد هنوز یه کشو رو نگشتم خیلی احتمالش کم بود اونجا باشه اما گفتم برم یه نگاهی بندازم رفتم دیدم اونجاست وای من چیکار کردم روکا من من نابودش کردم سریع دویدم تو اتاقش دیدم داره گریه میکنه و بدنشم داره میلرزه خیلی حالش بد بود یه لحظه دلم تیکه تیکه شد
-روکا روکا عزیزم حالت خوبه(میره پیشش)
برو برو بیرون(داد و گریه و لرزون)
-هشش آروم باش خوشگلم بیا بریم یه لیوان آب بهت بدم
نه برو بیرون(داد و حال بد)
-ببین من واقعا بابت حرفام معذرت میخوام اما الان حالت بده بیا بریم یه لیوان آب بهت بدم
برو بیرون(لیوان رو میز رو محکم پرت میکنه زمین و تیکه تیکه میشه)
-روکا (متعجب) قربونت برم بیا حرف بزنیم میدونم الان ناراحتی اما
گفتم برو بیرون(شیشه هارو میزاره لای دستش و یه رودی تز خون از دستش راه میوفته)
-روکا روکا توروخدا نکن(گریه و ترسیده و میاد که شیشه رو از دستت بگیره)
جلو نیا جلو نیا وگرنه ایندفعه اینجا فشارش میدم(میزاره رو شاه رگش)
-ای روکا (جیغ) باشه باشه میرم اما اونو بزار زمین
اول برو
-اول اونو بزار زمین(دستاش میلرزه و ترسیده به شدت)
بیا گذاشتم حالا برو
-بزار اول دستتو پانسمان کنم عزیزم بعدش میرم
برو بیرون(جیغ بلند)
-باشه باشه معذرت میخوام (رفت بیرون )
ادامه دارد...
ویو تهیونگ:
هر چقدر دنبال این مدارک کمپانیم پیدا نمیشه اگه اینا گم بشه من بدبخت میشم هوف نیست وایسا ببینم نکنه روکا برداشته اره حتما اینم یه شوخی خرکی دیکست اعصابم واقعا خورده وایسا برم پیشش اگه اون برداشته باشه قسم میخورم زندش نمیزارم
ویو روکا:
تب سنج رو از بین لبام برداشتم اوه اوه سی و هشت درجست تبم این اصلا خوب نیست تازه این وسط پریودم هستم اه ولش کن بابا یه قرص میخورم میخوابم خوب میشم
-هر چقدر روکا رو صدا کردم جواب نداد رفتم تو اتاقش دیدم خوابیده منو بدبخت میکنی بعد راحت میگیری میخوابی اره ؟ واقعا که.
کیم روکا(داد خیلی خیلی بلند)
با صدای وحشتناکی بیدار شدم. داداش اتفاقی افتاده (گیج و خابالود )
-معلومه که افتاده مدارک منو برداشتی بعد با خیال راحت گرفتی خوابیدی(داد)
از کدوم مدارک حرف میزنی
-خودتو به خریت نزن (داد)
داداش به روح مامان بابا قسم میخورم من برنداشتم(بغض)
-روح مامان بابا رو قشم کثافت کاریات نکن(سیلی محکمی میزنه تو گوشش)
(با سیلی که زد طعم خون رو تو دهن حس کردم واقعا باورم نمیشد داداشم کسی که از جونم بیشتر دوسش دارم بابت کاری که نکردم بهم سیلی زد اشک تو چشمام حلقه زده بود )
باورم نمیشه تو تو منو زدی(اشک و بغض)
-دهنتو ببند دختره عوضی از وقتی که مامان بابا مردن همیشه نازتو کشیدم هیچی برات کم نذاشتم چیزای که همکلاسیات ارزششو داشتن رو تو دوتا دوتا داشتی بعد این بود تشکر از زحماتم از وقتی که از سربازی برگشتم خیلی پرو شدی باید روتو کم کنم صبر کن برات دارم الان کار دارم اما بعداً به حسابت میرسم
تا خواستم چیزی بگم دیدم رفت و درو محکم بست رو زانو هام فرود اومدم و شروع کردم مثل ابر بهار گریه کردم واقعا تو شک بودم حالم افتضاح بود مگه من چیکار کرده بودم که اون این طوری حرف میزد آنقدر گریه کرده بودم نفسم بالا نمیومد به خاطر پریودیم دردم داشتم تیمم بالاتر رفته بود بدنمم داشت میلرزید واقعا حالم خیلی بد بود اما با این حال حرفهای داداشم از مغزم بیرون نمیرفت
ویو تهیونگ:
نشسته بودم تو اتاقم که یادم افتاد هنوز یه کشو رو نگشتم خیلی احتمالش کم بود اونجا باشه اما گفتم برم یه نگاهی بندازم رفتم دیدم اونجاست وای من چیکار کردم روکا من من نابودش کردم سریع دویدم تو اتاقش دیدم داره گریه میکنه و بدنشم داره میلرزه خیلی حالش بد بود یه لحظه دلم تیکه تیکه شد
-روکا روکا عزیزم حالت خوبه(میره پیشش)
برو برو بیرون(داد و گریه و لرزون)
-هشش آروم باش خوشگلم بیا بریم یه لیوان آب بهت بدم
نه برو بیرون(داد و حال بد)
-ببین من واقعا بابت حرفام معذرت میخوام اما الان حالت بده بیا بریم یه لیوان آب بهت بدم
برو بیرون(لیوان رو میز رو محکم پرت میکنه زمین و تیکه تیکه میشه)
-روکا (متعجب) قربونت برم بیا حرف بزنیم میدونم الان ناراحتی اما
گفتم برو بیرون(شیشه هارو میزاره لای دستش و یه رودی تز خون از دستش راه میوفته)
-روکا روکا توروخدا نکن(گریه و ترسیده و میاد که شیشه رو از دستت بگیره)
جلو نیا جلو نیا وگرنه ایندفعه اینجا فشارش میدم(میزاره رو شاه رگش)
-ای روکا (جیغ) باشه باشه میرم اما اونو بزار زمین
اول برو
-اول اونو بزار زمین(دستاش میلرزه و ترسیده به شدت)
بیا گذاشتم حالا برو
-بزار اول دستتو پانسمان کنم عزیزم بعدش میرم
برو بیرون(جیغ بلند)
-باشه باشه معذرت میخوام (رفت بیرون )
ادامه دارد...
- ۱۲.۴k
- ۱۳ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط