اما کار من نبود
اما کار من نبود 🥺
ویو تهیونگ:
رفتم بیرون و مستقیم رفتم تو اتاقم درو بستم نشستم پشت در و شروع کردم به گریه کردن من من چیکار کردم من خواهر کوچولوم رو نابود کردم اون مگه چند سالشه که من با اون این طوری رفتار کردم خیلی پشیمونم یکم گریه کردم بعدش خودمو جم و جوری کردم رفتم پیش روکا درو باز کردم با دیدن روکا در حالی که صورتش رد اشکه و پای تخت خوابیده دستشم زخمیه دلم ریش شد و دوباره گریم گرفت اما سریع محارش کردم تا نفهمه بغلش کردم گذاشتمش رو تخت و صورت اشکیش رو بوسیدم و رفتم جعبه ی کمک های اولیه رو آوردم و دست خوش فرمش که زخمی شده بود رو پانسمان کردم دستش رو گرفتم یکم گریه کردم بعدش رفتم رو تخت تو بغل روکا خوابیدم
(سی مین بعد)
ویو روکا:
از خواب بلند شدم دیدم رو تختم و داداشم تو بغلمه رد اشک رو صورتش بود با اینکه خیلی ازش دلخورم اما وقتی اینطوری دیدمش یه طوری شدم آروم از تخت اومدم پایین پتو رو کشیدم رو داداش و خودم رفتم پایین یه قهوه درست کنم
ویو تهیونگ:
از خواب بلند شدم دیدم روکا پیشم نیست و رومم پتو هست حتما رفته پایین رفتم دیدم داره قهوه درست میکنه رفتم و از پشت سر بغلش کردم سرمو گذاشتم رو شونش و عطرشو وارد بدنم کردم
داداش ولم کن لطفاً
-با یه حرکت برش میگردونه به سمت خودش)
قربونت برم من تروخدا منو ببخش هر کاری بگی میکنم فقط منو ببخش لطفاً من طاقت اینو ندارم که باهام قهر باشی میدونم خیلی کار بدی کردم اما تروخدا منو ببخش
باشه به یه شرطی میبخشمت
-چی هر چی باشه قبول میکنم
اگه یه بار دیگه از این حرفا بزنی و باعث بشی دلم بشکنه
-نه نه دیگه هیچ وقت همچین کاری رو نمیکنم
گوش کن
-باشه باشه معذرت میخوام بگو
اون موقع من از این خونه میرم
-چی یعنی چی که میرم کجا میری
بوسان خونه ی مامان بزرگ
-تو شوخی میکنی دیگه نه؟
کاملا جدیم
-اما اونجا بهت خیلی سخت میگذره
بهتر از اینه که خونه ی کسی بمونم که ازم متنفره
-من از تو متنفرم؟ قشنگم من عاشقتم میمیرم برات
آدم اگه کسی رو دوست داشته باشه همچین کاری رو باهاش نمیکنه
- میره و محکم بغلش میکنه)فدات شم من ترو از کل دنیا هم بیشتر دوست دارم ببخشید اگه با رفتارم باعث شدم فکر کنی دوست ندارم اما اینو بدون که من ترو از هر چیز و هر کسی بیشتر دوست دارم
واقعا میگی
-اوم
باشه پس منم میبخشمت
-عاشقتم که فسقلی
منم(بغلش میکنه)
میدونم چرت شد اما واقعا سر صبحی ایده نداشتم و اینکه ببخشید دیر گذاشتم نتم مشکل داشت
💙پایان 💙
ویو تهیونگ:
رفتم بیرون و مستقیم رفتم تو اتاقم درو بستم نشستم پشت در و شروع کردم به گریه کردن من من چیکار کردم من خواهر کوچولوم رو نابود کردم اون مگه چند سالشه که من با اون این طوری رفتار کردم خیلی پشیمونم یکم گریه کردم بعدش خودمو جم و جوری کردم رفتم پیش روکا درو باز کردم با دیدن روکا در حالی که صورتش رد اشکه و پای تخت خوابیده دستشم زخمیه دلم ریش شد و دوباره گریم گرفت اما سریع محارش کردم تا نفهمه بغلش کردم گذاشتمش رو تخت و صورت اشکیش رو بوسیدم و رفتم جعبه ی کمک های اولیه رو آوردم و دست خوش فرمش که زخمی شده بود رو پانسمان کردم دستش رو گرفتم یکم گریه کردم بعدش رفتم رو تخت تو بغل روکا خوابیدم
(سی مین بعد)
ویو روکا:
از خواب بلند شدم دیدم رو تختم و داداشم تو بغلمه رد اشک رو صورتش بود با اینکه خیلی ازش دلخورم اما وقتی اینطوری دیدمش یه طوری شدم آروم از تخت اومدم پایین پتو رو کشیدم رو داداش و خودم رفتم پایین یه قهوه درست کنم
ویو تهیونگ:
از خواب بلند شدم دیدم روکا پیشم نیست و رومم پتو هست حتما رفته پایین رفتم دیدم داره قهوه درست میکنه رفتم و از پشت سر بغلش کردم سرمو گذاشتم رو شونش و عطرشو وارد بدنم کردم
داداش ولم کن لطفاً
-با یه حرکت برش میگردونه به سمت خودش)
قربونت برم من تروخدا منو ببخش هر کاری بگی میکنم فقط منو ببخش لطفاً من طاقت اینو ندارم که باهام قهر باشی میدونم خیلی کار بدی کردم اما تروخدا منو ببخش
باشه به یه شرطی میبخشمت
-چی هر چی باشه قبول میکنم
اگه یه بار دیگه از این حرفا بزنی و باعث بشی دلم بشکنه
-نه نه دیگه هیچ وقت همچین کاری رو نمیکنم
گوش کن
-باشه باشه معذرت میخوام بگو
اون موقع من از این خونه میرم
-چی یعنی چی که میرم کجا میری
بوسان خونه ی مامان بزرگ
-تو شوخی میکنی دیگه نه؟
کاملا جدیم
-اما اونجا بهت خیلی سخت میگذره
بهتر از اینه که خونه ی کسی بمونم که ازم متنفره
-من از تو متنفرم؟ قشنگم من عاشقتم میمیرم برات
آدم اگه کسی رو دوست داشته باشه همچین کاری رو باهاش نمیکنه
- میره و محکم بغلش میکنه)فدات شم من ترو از کل دنیا هم بیشتر دوست دارم ببخشید اگه با رفتارم باعث شدم فکر کنی دوست ندارم اما اینو بدون که من ترو از هر چیز و هر کسی بیشتر دوست دارم
واقعا میگی
-اوم
باشه پس منم میبخشمت
-عاشقتم که فسقلی
منم(بغلش میکنه)
میدونم چرت شد اما واقعا سر صبحی ایده نداشتم و اینکه ببخشید دیر گذاشتم نتم مشکل داشت
💙پایان 💙
- ۱۲.۵k
- ۱۴ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط