من از تبار تیشه ام ، با من غمی هست
من از تبار تیشهام ، با من غمی هست
در ریشهام احساس درد مبهمی هست
بر گیسوانم بـوسه زد روزی خداوند
در سرنوشتم راه پر پیچ و خمی هست
وقتی مرا با خاک یکسان خواست، یعنی
در نقشهی جغرافیای من بمی هست
سهم من از شادی شبیه آفتـاب است
او هم نمیداند که حتا شبنمی هست!
جز زخم، این دنیا نخوردم تلخ و شیرین
آیا در آن دنیا امید مرهمی هست؟
در ریشهام احساس درد مبهمی هست
بر گیسوانم بـوسه زد روزی خداوند
در سرنوشتم راه پر پیچ و خمی هست
وقتی مرا با خاک یکسان خواست، یعنی
در نقشهی جغرافیای من بمی هست
سهم من از شادی شبیه آفتـاب است
او هم نمیداند که حتا شبنمی هست!
جز زخم، این دنیا نخوردم تلخ و شیرین
آیا در آن دنیا امید مرهمی هست؟
۴.۷k
۰۱ بهمن ۱۴۰۲