چندشاتی تهیونگ

چندشاتی تهیونگ

part 1

درحالی که سرش داخل‌گوشی بود،...
به کار هایی که باید انجام می‌داد فکر کرد....

بلند شد و یه لیوان آب خورد..
جلد آینه وایسا و موهاش رو مرتب کرد..

چشمش به دختر خورد که قیافه ترسیده ای در خواب داشت....
آروم کنار تخت نشست..

آروم دختر رو از خواب بیدار کرد.‌

-ات.. بلند شو..

دختر با تپش قلب چشماشو باز کرد.
+ته.. ساعت.. ساعت چنده؟!

-ساعت ۴ صبحه.. هف

+اعضا خوابن؟!

-همه خوابن..

+اوم..

خمیازه ای کشید و چشماش رو مالید، روی تخت نشست..

به اطراف نگاه کرد و متوجه موقعیت شد..

تهیونگ‌جلو روش نشسته بود..

دستاشو دراز کرد و دور گردن‌پسر حلقه کرد

+ته ته..


پسر که خیلی تعجب کرده بود فقط نگاه میکرد..

-ات‌. فکر کنم خوب نیستی..

+خوبم. فقط یچیزی چند وقته میخوام بگم..

پسر سعی کرد کمی فاصله بگیره، ولی نتونست..

-چیشده...
صداش رو صاف کرد..

+ته.. راستش من.. یه مدتی میشه که.‌
دیدگاه ها (۱)

چندشاتی تهیونگpart ۲+ یه مدتیه عاشقتم.. وقتی مبینمت قلبم به ...

چندشاتی تهیونگpart 3+پ..پس دیشب چیشد؟؟-چیز خاصی نشد.. فقط جن...

چندشاتی جونگکوک طولانی،part 12دکتر به سمتمون اومد....×تبریک‌...

چندشاتی جونگکوک طولانی...part 11۲ هفته از اون موضوع میگذره، ...

نام فیک: عشق مخفیPart: 55/فردا/ویو ات*صبح با صدای مادرم و بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط