( پارت ۵ عشق لجباز من 💙)
( پارت ۵ عشق لجباز من 💙)
_ خو چیکار کنم وقتی میخوابم باید یه چیزیو بقل کنم
+ به هر حال ۱۰۰ هزار دلارمو بده
_ اجوشی خجالت نمیکشی من ازت ۱۴ سال کوچیکترم الان میخوای ازم پول بگیری؟
+اره پولمو بده تا ازین شرطا نزاری
_ باشه بابا
از دید یورا:
از تخت پاشدم برم حموم که اقای کیم جلوم سبز شد با تعجب بهش نگاه کردم
_ بکش کنار میخوام برم حموم
+من اول میرم
_ نخیر من با دوستام قرار دارم باید ساعت ۹ اونجا باشم الانم ساعت ۸ و ۳۰ دیقس
+ منم قرار دارم و مثل تو با چند تا جوجه نیست من با ادمای مهم قرار دارم
_ چی مهم حتما با پیر مرد هایی مثل خودت قرار گذاشتی هممم
+ به تو مربوط نیست
از دید یورا:
خواست دستگیره درو بکشه که سریع از موهاش گرفتم و افتاد زمین منم از فرصت استفاده کردم سریع رفتم تو حموم و درو قفل کردم
+ دختره عوضی اول و اخرش که از اون حموم کوفتی درمیای اون موقع فاتحتو بخون
_ نههههههه اگه اینطوریه اصلا در نمیام
+ فقط یه ربع وقت داری در بیای وگرنه درو میشکونم
با اخرین سرعت لباسمو در اوردم و رفتم حموم وقتی تموم شد لباسامو پوشیدم میترسیدم از حموم در بیام
_ هییی اونجایی؟
+ چیه میترسی
_ میخوای کاری کنی
+ سوالمو با سوال جواب نده
_ ن چرا باید از تو بترسم
رفتم از حموم بیرون دیدم کنار مدرسه وایساده و داره به بیرون نگاه میکنه
_ من در اومدم میتونی بری
+ نوچ اینطوری نمیشه تو موهامو کشیدی که باعث شد درد بگیره
_ ببخشید
+ با ببخشید نمیتونی از دستم خلاص شی به طرفم قدم برداشت که در زده شد بدون اینکه بفهمم کی پشت دره رفتمو درو باز کردم که با چهره عصبانیه مارک مواجه شدم
_ بله کاری داشتی؟
مارک: چجوری میتونی با یه مرد توی یه اتاق باشی
_ ابن کجاش به تو مربوطه
سرشو برد کنار گوشم و گفت
مارک: یادت رفته تو مال منی
منم همینجوری سرمو بردم کنار گوشش و گفتم
_ زارتتتتت الانم گمشو حالو حوصلتو ندارم
مارک: با من میای بیبی گرل
مچ دستمو گرفت گرفت و کشید که اقای کیم منو به شدت کشید که افتادم تو بقلش
+ یورا هیجا نمیره توام گورتو گم کن
مارک: شما چیه یورا هستی کع براش تعیین تکلیف میکنی
_ اوفف بخاطر من دعوا نکنید من خودم تنها میرم از بغل تهیونگ در اومدم و رفتم رفتم طبقه پایین
لوکاس میها و مایک داشتن پایین صبحونه میخورن
_ بدون من شروع کردین
مایک: والا نمیدونم تو تودت گفتی هر کس دیر بیاد بدون اون شروع میکنیم و الانم تو نیم ساعت دیر کردی
_ بچه ها بیاین یه شرط بزاریم و هر کی باخت به اون یکی ۲۰۰ دلار بده
مایک: من هستم
_ الان اینحا پر از ادمه دیگه
مایک: خب
_ هر کس بیشتر شماره بگیره اون برندش
مایک : من هستم
لوکاس: ما نیستیم
میها: چرا حال میده که
لوکاس: من خودم یه حالی بهت میدم چند هفته نتونی از حال در بیایی( صلوات ختم کنید)
بای تا بعد💙
_ خو چیکار کنم وقتی میخوابم باید یه چیزیو بقل کنم
+ به هر حال ۱۰۰ هزار دلارمو بده
_ اجوشی خجالت نمیکشی من ازت ۱۴ سال کوچیکترم الان میخوای ازم پول بگیری؟
+اره پولمو بده تا ازین شرطا نزاری
_ باشه بابا
از دید یورا:
از تخت پاشدم برم حموم که اقای کیم جلوم سبز شد با تعجب بهش نگاه کردم
_ بکش کنار میخوام برم حموم
+من اول میرم
_ نخیر من با دوستام قرار دارم باید ساعت ۹ اونجا باشم الانم ساعت ۸ و ۳۰ دیقس
+ منم قرار دارم و مثل تو با چند تا جوجه نیست من با ادمای مهم قرار دارم
_ چی مهم حتما با پیر مرد هایی مثل خودت قرار گذاشتی هممم
+ به تو مربوط نیست
از دید یورا:
خواست دستگیره درو بکشه که سریع از موهاش گرفتم و افتاد زمین منم از فرصت استفاده کردم سریع رفتم تو حموم و درو قفل کردم
+ دختره عوضی اول و اخرش که از اون حموم کوفتی درمیای اون موقع فاتحتو بخون
_ نههههههه اگه اینطوریه اصلا در نمیام
+ فقط یه ربع وقت داری در بیای وگرنه درو میشکونم
با اخرین سرعت لباسمو در اوردم و رفتم حموم وقتی تموم شد لباسامو پوشیدم میترسیدم از حموم در بیام
_ هییی اونجایی؟
+ چیه میترسی
_ میخوای کاری کنی
+ سوالمو با سوال جواب نده
_ ن چرا باید از تو بترسم
رفتم از حموم بیرون دیدم کنار مدرسه وایساده و داره به بیرون نگاه میکنه
_ من در اومدم میتونی بری
+ نوچ اینطوری نمیشه تو موهامو کشیدی که باعث شد درد بگیره
_ ببخشید
+ با ببخشید نمیتونی از دستم خلاص شی به طرفم قدم برداشت که در زده شد بدون اینکه بفهمم کی پشت دره رفتمو درو باز کردم که با چهره عصبانیه مارک مواجه شدم
_ بله کاری داشتی؟
مارک: چجوری میتونی با یه مرد توی یه اتاق باشی
_ ابن کجاش به تو مربوطه
سرشو برد کنار گوشم و گفت
مارک: یادت رفته تو مال منی
منم همینجوری سرمو بردم کنار گوشش و گفتم
_ زارتتتتت الانم گمشو حالو حوصلتو ندارم
مارک: با من میای بیبی گرل
مچ دستمو گرفت گرفت و کشید که اقای کیم منو به شدت کشید که افتادم تو بقلش
+ یورا هیجا نمیره توام گورتو گم کن
مارک: شما چیه یورا هستی کع براش تعیین تکلیف میکنی
_ اوفف بخاطر من دعوا نکنید من خودم تنها میرم از بغل تهیونگ در اومدم و رفتم رفتم طبقه پایین
لوکاس میها و مایک داشتن پایین صبحونه میخورن
_ بدون من شروع کردین
مایک: والا نمیدونم تو تودت گفتی هر کس دیر بیاد بدون اون شروع میکنیم و الانم تو نیم ساعت دیر کردی
_ بچه ها بیاین یه شرط بزاریم و هر کی باخت به اون یکی ۲۰۰ دلار بده
مایک: من هستم
_ الان اینحا پر از ادمه دیگه
مایک: خب
_ هر کس بیشتر شماره بگیره اون برندش
مایک : من هستم
لوکاس: ما نیستیم
میها: چرا حال میده که
لوکاس: من خودم یه حالی بهت میدم چند هفته نتونی از حال در بیایی( صلوات ختم کنید)
بای تا بعد💙
۳۵.۹k
۰۲ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.