زندگی دوباره
پارت 7
کوک ویو . دیدم تکیه داده به شیشه و داره گریه میکنه
یونا . چرا نمیزاری برم هان ...گریه و داد...
کوک . ببین تو مال منی من کی میگم تو میری یا کی میمونی نزار دهنم باز شه
یونا. من مال تو نیستم
کوک. هستی
یونا. نیستم
یهو دیدم گوشیم زنگ میخوره که دیدم تهیونگه وای الان نه
یونا.الو جانم
ته . سلام خوشگلم
یونا.سلام ...بغض...
ته.چیشده..نگران...
یونا.چیزی نیست بعداً باهم حرف میزنیم ته باشه بای
ته.باشه خوشگلم خدافظ
کوک.چییی ته با پسر اینجوری حرف میزدی
یونا.اون پسر عمومه
کوک. دیگه نشنوم چیزی بگی الان به شدت ازت عصبانیم خب الان میریم خونه یه تنبیه میشی بهت میگم
یونا.چ.چ.چی به خاطر همینه ازت میترسم ازت متنفرم من نمیزارم تو با من کاری داشته باشی...گریه....
کوک . ببین یونا داشتم از تنبیهات میگذشتم اما با این کارت حتی بیشترش کردی
یونا . ...ساکت شد...
کوک اره اره ساکت شو نکنه باهاش تو رابطه ای ...داد و جدی و خشن .....
یونا . یهو یدونه زدم تو صورتش
یونا . دفعه آخرت باشه راجب به من همچین فکری میکنی
یهو ماشین وایساده جلوی خونه که پیاده شدم و دوییدم تو خونه و رفتم تو اتاق و در و بستم و قفل کردم داشتم اتاق و نگاه میکردم که شروع کردم به گریه کردن که یهو در شروع کرد به صدا زدن
کوک. در این بیصاحابو باز کن یونا سریع ...داد...
یونا. باز نمیکنم...داد و گریه ...
کوک. یونا همینجوری تنبیهات داره بیشتر میشه کاری نکن بیشترش کنم زود باش....داد خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی زیاد....
یونا .... گریه. ...........
کوک. باشه باز نکن عیبی نداره
یهو دیدم صدا قطع شد اخیش رفت بعد کلید و در آوردم و انداختم رو میز ولی در هنوز قفل بود آنقدر خودمو مالیده بودم به زمین که کثیف شده بودم تصمیم گرفتم برم دوش بگیرم رفتم زیر دوش و دوباره شروع کردم به گریه کردن
(احساس میکنم زیادی قضیه رو دارم گندش میکنم )
کوک ویو .
باشه باز نکن الان حالیت میکنم رفتم و کلید یدک و برداشتم و رفتم سمت اتاق و که دیدم صدای اب میاد یه پوزخند زدم چی از این بهتر در و باز کردم و رفتم و رو تخت نشستم الان یه بلایی سرت بیارم که نتونی راه بری فقط صبر کن
یونا ویو .. بلاخره حمومم تموم شد و دیگه گریه نمیکردم حوله رو دورم پییچیدم و رفتم بیرون که دیدم کوک رو تخت نشسته و داره یهو جیغ زدم و دیدم داره پوزخند میزنه تا اومد برم تو حموم منو کشوند چسبوند به دیوار
کوک. کجا...پوزخند...
یونا . ولم کن ...بغض ....
کوک. ببین دیگه گریه نکن چون الان هیچ تاثیری روم نداره بلاخره قراره پاره بشی ..پوزخند...
یونا ویو . داشتم سکته میکردم
یونا . ولم کن تو نمیتونی بدون اجازه من دست بهم بزنی فهمیدی
کوک. ببین برای من خط و نشون نکش
یهو شروع کردم به بوسیدمش
شرط
10لایک
4کامنت
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.