داغی دســت کسی آمـد و درگیـرم کــرد
داغی دســت کسی آمـد و درگیـرم کــرد
آمد و از همـه ی اهل جهـان سیـرم کــرد
اولین بار خودش خواست که با او باشـم
آنقـدر گفت چنینــم و چنان شیـرم کـرد
مثل یک قلعـه که بی برج و نگهـبان باشد
بر دلم سخت شبیخون زد و تسخیرم کرد
تـا خبـردار شد از قصـه ی وابستـگی ام
بـر دلـم مهـر جنـونی زد و زنجیـــرم کرد
به ســـرش زد کـه دلـم را بفـروشد بـرود
قصدش این بود که یک مرتبه تعمیرم کرد
سنگی ازقلـب خودش کندو به پایم گره زد
سنگـدل رفـت و نـدانست زمینـگیـرم کرد
رفت و یک ثانیه هم پیش خودش فکر نکرد
که چـه بااین دل " لامصب " بی پیرم کـرد
maryam)
آمد و از همـه ی اهل جهـان سیـرم کــرد
اولین بار خودش خواست که با او باشـم
آنقـدر گفت چنینــم و چنان شیـرم کـرد
مثل یک قلعـه که بی برج و نگهـبان باشد
بر دلم سخت شبیخون زد و تسخیرم کرد
تـا خبـردار شد از قصـه ی وابستـگی ام
بـر دلـم مهـر جنـونی زد و زنجیـــرم کرد
به ســـرش زد کـه دلـم را بفـروشد بـرود
قصدش این بود که یک مرتبه تعمیرم کرد
سنگی ازقلـب خودش کندو به پایم گره زد
سنگـدل رفـت و نـدانست زمینـگیـرم کرد
رفت و یک ثانیه هم پیش خودش فکر نکرد
که چـه بااین دل " لامصب " بی پیرم کـرد
maryam)
۲.۴k
۰۴ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.