شده تقدیر کسی باشی و قسمت نشود

شده تقدیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
سالها گیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

پشتِ یک قلبِ به ظاهر خوش و یک خنده ی تلخ
شده زنجیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

در میانِ تپشِ آینه پنهان شَوی و
روح و تصویرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

شده در اوجِ جوانی ، با همین ظاهرِ شاد
تا گلو پیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

شده ازاد و رها باشی و تا عمقِ وجود
رام و تسخیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

می شود با همه ی ریشه و رگهایِ تَنت
سالها گیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟


maryam.
دیدگاه ها (۶)

بیاییدامشب برای هم دعا کنیمصبورباشیم ازروزگاروسختی هاشنترسیم...

داغی دســت کسی آمـد و درگیـرم کــردآمد و از همـه ی اهل جهـان...

گفته بودی که چرا محو تماشای منیآنچنان مات که یکدم مژه برهم ن...

دوباره یاد تو افتادم و دوباره... غزلتویی که چشم تو ماه و دلت...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط