پارت یک

پارت یک

ویو ا.ت
هفته دیگه میتونم از یتیم خونه برم و مستقل بشم و خیلی خوشحالم

پرش زمانی هفته بعد:

ویو ا.ت با بچه ها خدافظی کردم و دنبال کارگشتم

ا.ت: سلام شما کارمند نیاز داشتین من میتونم بیام کار کنم؟

صاحب کار:تو هنوز بچه ای من کارمند بزرگ و بالغ میخوام

از هرکی میخواستم بهم کار بده بهم میگفت بچم ۱۷ سال کوچیکه؟ایکاش تو یتیم خونع میموندم خانم لی(مدیر یتیم خونه) راست میگفت

فلش بک صبح

خانم لی = ✓ات

=ا.ت تو مطمئنی؟تو این سن زندگی مستقل خیلی سخته

✓من که بچه نیستم میتونم خودم زندگی کنم و کار کنم

=با این سن کار بهت نمیدن

پایان فلش بک

تو کوچه تاریک بودم که یهو چندتا مرد سمتم اومدن

مرد ها _ . ات

_وای چه خوشگله جون میده واس خوابیدن

✓ش شما چی میگین ولم کنین

_دختر خوب فقط کافیه بیای و زیر خواب ما بشی

✓گمشید وگرنه جیغ میکشم

_نه دیگه نشد
اینو گفت و دستمال و از جیبش در اورد و خواست بیهوشم کنه که یهو یه مرد اومد و از پشت همه شونو زد و اونا فرار کردن
بعد اومد سمتم و گفت...
دیدگاه ها (۴)

پارت دو مرد ♡ات✓♡: دختر کوچولو خوبی؟✓: ا. اره م ممنونم♡: خوا...

صاحبکار و با + ✓ و ات+به سمت جیب ات رفت و دستشو تو جیبش کرد ...

معرفی شخصیت هاا.ت مظلوم و مغرور خیلی خوشگل و ۱۷ سالشه تو بچگ...

اسم: اسیر یک مافیا🌼شخصیت اصلی: جونگکوک ،جیمین، ات تهیونگ ( ب...

مرگ بی پایان پارت ۳۱

فیک مافیای سیاه من part 3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط