دستی به روده ی مرد وصل شد

دستی به روده ی مرد وصل شد...
سرش گیج رفت...
تهوع آمد سراغش...
دلش به زحمت افتاد...
فقط چند سانتی متر از خوابش شکسته شد...
نسنجیده و ناتمام خواست بنویسد سقط جنین حلال است...
زن فریاد زد :کات
شکم من برای او جا دارد...
انگار سالهاست که زن خوابش را تکه تکه می کند وهنوز ادویه ی نگاه مرد تُند است که مبادا در شکمت دختر باشد...

درود به شرف و عشقه مادرای ایرانی...
دیدگاه ها (۳۸)

چه مَردان پوسیده ایی ، که زنی از پُشت درزهایی گرفته ، چَنگ...

هرگز نفهمیدم پشت این دوست دارم های مبهم ، طعم کدام بوسه خواب...

زندگی نه منه نه توئه ، زندگی یعنی ما لذت خوردن چای با هم...

بهت گفته بودم اینجا که پاریس نیست تا هر کس کار خودشو بدونه.....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط