چه مردان پوسیده ایی که زنی از پشت درزهایی گرفته ...
چه مَردان پوسیده ایی ، که زنی از پُشت درزهایی گرفته ، چَنگ بر ریشه ی بی ریشه گی شان می اندازد و آمال سعادت را در سَر، تَوَهُم میکند...
دستانش را بر کمر بازوانی حلقه میزند که حلقه چاهی برایش میبافد...
زنانی که در پاکی نگاهی پر فریب رنگ باخته ی پاک بازی میشوند
و در تار و پود نخ نمای خاطره هاشان چیزی جز خیانت سرمه کش نیست.
اینها هستند کسانی که اعتماد را در گره ی چله نشین پیر جا گذارده
و بر زندگی از عینک گرگانی گرسنه نظر میدوزند...
آری! هستند زنانی که اعتماد بی ریا را در حلقه ی بسته ی چاه ها به غرامت گذاردند و با ختند پاکی شان را...
دستانش را بر کمر بازوانی حلقه میزند که حلقه چاهی برایش میبافد...
زنانی که در پاکی نگاهی پر فریب رنگ باخته ی پاک بازی میشوند
و در تار و پود نخ نمای خاطره هاشان چیزی جز خیانت سرمه کش نیست.
اینها هستند کسانی که اعتماد را در گره ی چله نشین پیر جا گذارده
و بر زندگی از عینک گرگانی گرسنه نظر میدوزند...
آری! هستند زنانی که اعتماد بی ریا را در حلقه ی بسته ی چاه ها به غرامت گذاردند و با ختند پاکی شان را...
- ۱۰.۱k
- ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط