وقتی نگاهم می کند بادام چشمت

وقتی نگاهم می کند بادام چشمت


دل را به یغما می بری با ، دام چشمت


تو قطره قطره می چکانی از نگاهت


من جرعه جرعه می خورم از جام چشمت


چون ماهی بیتاب ِ یک تالاب شیرین


غرقم درون برکه ی آرام چشمت


زیبا ترین تندیس شعرم ، وصف رویت


سرکش ترین اسب غرورم ، رام چشمت


انگار بر من وحی نازل کرده خورشید


وقتی به چشمم می رسد پیغام چشمت


محکوم تبعیدم به شهر دور عشقت


طبق همین قانون استعلام چشمت

محمد علی رستمی
دیدگاه ها (۱)

میان کوچه میپیچد صدای پای دلتنگیبه جانم میزند آتش غم شبهای د...

.خواب دیدم که خدا عاشق چشمان تو شداشک ریزان دعا دست به دامان...

مبتلای شب گیسوی تو بودن زیباستهم دچار خم ابروی تو بودن زیباس...

تا کی در انتظار گذاری به زاری ام؟باز آی بعد از اینهمه چشم ان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط