▪ در وجود منهزاران زن زندگی میکندیکی شعر میگویدیکی روزنامه میخواند یکی غذا میپزدیکی موهایش را میبافدیکی دموکرات استآن دیگری دیکتاتورامازنی هست که دیگر به آینه نگاه نمی کنداو بازمانده ی هجوم ندیدهاست.