دنیای من دنیای تردید و یقین است

*
دنیای من دنیای تردید و یقین است
یک عمر بی تاب کسی بودن همین است

دیگر تمام شهر می داند چرا من
یک در میان حرف هایم نقطه چین است

وقتی که می دانم مرا هم دوست داری
هرجای دنیا باشم آن جا بهترین است

دیگر نمی ترسم که سلول اتاقم
محکم ترین دیوار بر روی زمین است

دیگر من و آیینه ها ترسی نداریم
از چشم هایی که به هر چیزی ظنین است

برگرد! شعرت را بخوان! من دوست دارم
اندوه تلخی را که در آن ته نشین است

تو شاهد رنج منی،عیبی ندارد
تا عاشقت هستم سزای من همین است

#شیرین_خسروی
دیدگاه ها (۲)

قلبت که می‌زند، سر من درد می‌کند این روزها سراسر من درد می‌ک...

حسرتی بود دلم، حیف که آغاز نشدماند بر شاخه ی ترسویی و پرواز ...

درد اگر از تو به اعماق وجودم برسدحاضرم دم نزنم تا که زمینگیر...

صبر کن چشم دلم نیل شود می آیمشعر من حضرت هابیل شود می آیم سر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط