پارت ۳ bad love
پارت ۳ bad love
ا.ت
صبح از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی کارامو کردم رفتم پیش مینگ سو و مامان بزرگ صبح خیر گفتم نشستم صبحانه خوردم
رفتم حاضر شدم (اسلاید دو) رفتم دانشگاه وارد کلاس شدم رفتم نشستم رو نیمکت هم دستیم اسمش لاری بود با اونم صمیمی بودم
انروز بعد از دانشگاه رفتم مغازم رو باز کردم همیشه ازش بوی قهوه میاد نشستم پشت میزم و شروع کردم به کار کردن....
جیمین
صبح از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی اومدم بیرون رفتم اشپز خونه دیدم تهیونگ ،جونگ کوک با جین داشتن صبحونه درست میکردن نامجون داشت کتابخونشو درست میکرد جی هوپ داشت با هدفون اهنگ گوش میداد شوگا مثل همیشه خواب بود رفتم یه لیوان اب سرد برداشتم ریخت روش که مثل گربه از خواب پرید (واقعا هم پیشیه)
شوگا : کدوم............................ (سانسور اسلامی فحش های شوگولی)
جیمین :🤣(داره جر میخوره)
شوگا : اگه دستم بهت برسه
جیمین : الفراررررر
شوگا دمپایی برداشت
شوگا : نفس کششش ٫دمپایی پرت و خورد به پس گردن جیمین جان٫
جیمین : اییییی
شوگا : حقته
جیمین: فرادا روزه عقده ته
جین : شما دونفر بس کنید
جیمین : دارم برات پیشی کوچولو
شوگا: خیلی.....
جیمین رفت سر میز
و همه نشستن داشتن صبحونه میخوردن
جیمین
داشتم صبحونه میخوردم که یاد اون دختر دیروزیه افتادم باید هر طور شده مال من شه 😈
ببخشید اگه کم شد
(بچه من تا پارت ده بدون شرط میزارم ولی بد از اون شرط میزارم ولی نگران نباشید شرطا رو خیلی کم میزارم)🤍💜
ا.ت
صبح از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی کارامو کردم رفتم پیش مینگ سو و مامان بزرگ صبح خیر گفتم نشستم صبحانه خوردم
رفتم حاضر شدم (اسلاید دو) رفتم دانشگاه وارد کلاس شدم رفتم نشستم رو نیمکت هم دستیم اسمش لاری بود با اونم صمیمی بودم
انروز بعد از دانشگاه رفتم مغازم رو باز کردم همیشه ازش بوی قهوه میاد نشستم پشت میزم و شروع کردم به کار کردن....
جیمین
صبح از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی اومدم بیرون رفتم اشپز خونه دیدم تهیونگ ،جونگ کوک با جین داشتن صبحونه درست میکردن نامجون داشت کتابخونشو درست میکرد جی هوپ داشت با هدفون اهنگ گوش میداد شوگا مثل همیشه خواب بود رفتم یه لیوان اب سرد برداشتم ریخت روش که مثل گربه از خواب پرید (واقعا هم پیشیه)
شوگا : کدوم............................ (سانسور اسلامی فحش های شوگولی)
جیمین :🤣(داره جر میخوره)
شوگا : اگه دستم بهت برسه
جیمین : الفراررررر
شوگا دمپایی برداشت
شوگا : نفس کششش ٫دمپایی پرت و خورد به پس گردن جیمین جان٫
جیمین : اییییی
شوگا : حقته
جیمین: فرادا روزه عقده ته
جین : شما دونفر بس کنید
جیمین : دارم برات پیشی کوچولو
شوگا: خیلی.....
جیمین رفت سر میز
و همه نشستن داشتن صبحونه میخوردن
جیمین
داشتم صبحونه میخوردم که یاد اون دختر دیروزیه افتادم باید هر طور شده مال من شه 😈
ببخشید اگه کم شد
(بچه من تا پارت ده بدون شرط میزارم ولی بد از اون شرط میزارم ولی نگران نباشید شرطا رو خیلی کم میزارم)🤍💜
۳.۸k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.