مثل درد صبح روز اولی که بیدار میشی و یادت رفته اونی که قل
مثل درد صبح روز اولی که بیدار میشی و یادت رفته اونی که قلبت براش میتپید دیگه نیست.
یا مثل فهمیدن بوی عطرش از صد فرسخی توی خیابون و مغازه و مهمونی و گشتن چشمهات دنبال صاحب بویی که دیگه نداریش.
یا شایدم درد دیدن جای خالیش توی عکس ها و جمع ها و احساس گرما و جنس دستهاش روی دستهات اونم وقتی که نیست.
یا مثلا صدبار رفع مسدودی کردن گوشی و ندیدن اسمش تو پیام ها و دیدن جای خالیه اسمش تو لیست آخرین تماس ها.
همه ی اینا درد فانتومه !
درد عضوی که یه روز بوده و تو رو به بودنش عادت داده و حالا دیگه نیست و جای نبودنش درد میکنه.
دیگه چه فرقی میکنه که اون عضو پا باشه یا یه تیکه ی بزرگ از قلبت !
#هنوزمهمونی
یا مثل فهمیدن بوی عطرش از صد فرسخی توی خیابون و مغازه و مهمونی و گشتن چشمهات دنبال صاحب بویی که دیگه نداریش.
یا شایدم درد دیدن جای خالیش توی عکس ها و جمع ها و احساس گرما و جنس دستهاش روی دستهات اونم وقتی که نیست.
یا مثلا صدبار رفع مسدودی کردن گوشی و ندیدن اسمش تو پیام ها و دیدن جای خالیه اسمش تو لیست آخرین تماس ها.
همه ی اینا درد فانتومه !
درد عضوی که یه روز بوده و تو رو به بودنش عادت داده و حالا دیگه نیست و جای نبودنش درد میکنه.
دیگه چه فرقی میکنه که اون عضو پا باشه یا یه تیکه ی بزرگ از قلبت !
#هنوزمهمونی
۶۱.۳k
۲۸ بهمن ۱۴۰۰