پارت

پارت ۴
+تهیونگ
_جانم
+تو که عین آدمای اطرافم ولم نمیکنی
_بیبی تو اگه خودتم بخوای بری من نمیزاری
+دوستت دارم(آروم )
_منم دوستت دارم کوچولوی من
و بعد چند دقیقه خوابمون برد
فردا صبح
+صبح از خواب بیدار شدم و دیدم تو بغل تهیونگم خدایا یعنی خواب ندیدم همه ی اونا واقعی بوده بلند شدم و خواستم لباشو ببوسم که یهو بیدار شد و کشوندم طرف خودش
_وایی خدایا تو چرا انقد کیوتی ولی من قبول نمیکنم وقتی خوابم ببوسیم باید الان ببوسیم وگرنه نمیزارم بری
+اه تهیونگ اذیت نکن
_اذیت نمیکنم باید ببوسیم
+خیلی خب باشه و آروم بوسه ای روی لباش گذاشتم
_خب وقت صبحونست
رفتیم و صبحونه خوردیم بعد رفتیم روی کاناپه نشستیم
_بیبی میتونم یه سوالی ازت بپرسم
+بپرس
_چرا بعضی از جاهای بدنت کبوده
+بعد اون حرفش یاد خاطراتم افتادم و گریم گرفت
_دیدم داره گریه میکنه سفت بغلش کردم
_اصن نیاز نی بگی ولش کن بیبی
+تهیونگ مرسی هق که منو عاشق کردی مرسی که منو از اون زندگی وحشتناک که هر روز هق اون وو منو سیاه و کبود میکرد نجات دادی
_من اون اون وو پدر سگو پیدا میکنم و تیکه تیکش میکنم که دست رو بیبی من بلند کرده و با دستم اشکاشو پاک کردم و سرشو گذاشتم رو شونم تا کمی آروم شد
ویو جین: رعیس عملیات داشت رفتم در اتاقو زدم و رفتم تو که دیدم رعیس اون پسره رو که خواست تیکه تیکه کنه تو بغلشه و داره نوازشش می‌کنه خشکم زده بود که رعیس گفت
_کارتو بگو
جین:رعیس عملیات دارید
_باشه و جین رفت
_بیب من باید برم سرکار می‌بینمت و برای چند ثانیه لباشو بوسیدم
+باش خدافظ
جیمین اومد تو اتاقم
+سلام جیمین
۰سلام جونگ کوکی
۰تکلیفت چی شد
+فکر کنم باید تا آخر عمر اینجا بمونم
۰راضی ای
+آره تو چرا مثل بقیه تعجب نکردی
۰چون من فرق دارم من جام اینجا نیست الان باید تو دبیرستان تحصیلم و کامل میکردم ولی تو سنگ دل ترین آدم دنیاهم باشی عاشق میشی عاشق نشدم تا حالا ولی عشقو درک میکنم
+چه عالی که قدرت درک بالایی داری
و رفتیم تو باغو نشستیم و خوراکی خوردیم
۰جونگ کوکی میخوام میکابت کنم نه هم نیار و بردمش تو اتاق و میکابش کردم بعد از یک ساعت تموم شد
۰نگاش کن شبیه فرشته ها شده
+مسی جیمینی
۰خواهش میکنم
۰وای نه ساعت ۶ شد باید برم پیش جین فعلا خدافظ
+خدافظ
رفتم روی کاناپه توی حال نشستم
_کارام تموم شد رفتم سمت خونه رسیدم خونه و کتم و در آوردم دیدم رو کاناپه نشسته آروم رفتم که از پشت بغلش کنم که قبل از اینکه بهش دست بزنم گفت
+بوی عطرت کل دنیا رو گرفتی تهیونگی
_رفتم و از پشت بغلش کردم
_وای نگاش کن میخوای منو تحریک کنی
+نه جیمین اینجوریم کرد
_خودت خوشگلی ولی بهت میاد بیب و کنترلم از دست دادم و لباشو بوسیدم و گاز کوچیکی گرفتم
+اییی
_ببخشید از خوشمزگی زیادته
+(خنده)
دیدگاه ها (۰)

ادامه پارت ۴ جا نشد +رفتیم و شام خوردیم و بعد رفتیم که بخواب...

پارت 5 ویو کوک دوهفته بعد+صبح بود از خواب بیدار شدم دیدم تهی...

سلام خوشگلام من فردا صبح باید برم بیمارستان شایدهم بستری شم ...

پارت ۳ویو کوک:گیج شده بودم این همون فردیه که قرار بود صورتمو...

نام فیک: عشق مخفیPart: 3ویو ات*ات. اقای پارک گفتن که هنوز وس...

وقتی که دوستش داشتی اما... پارت 3

دوپارتی تهیونگ part1موقعیت:روز تولد ات تهیونگ:ات لباساتو بپو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط