قدرنشناس عزیزم نیمه ی من نیستی

قدر‌نشناس ِ عزیزم، نیمه ی من نیستی
قلبمی اما سزاوار تپیدن نیستی!

مادر این بوسه های چون مسیحایی ولی
مرده خیلی زنده کردی، پاکدامن نیستی

من غبارآلود ِهجرانم تو اما مدتی ست
عهده دار ِ آن نگاه ِ لرزه افکن نیستی

یک چراغ از چلچراغ آرزوهایت شکست
بعد ِمن اندازه ی یک عشق روشن نیستی

لاف آزادی زدی؛ حالا که رنگت کرده فصل
از گزند ِ بادهای هرزه ایمن نیستی

چون قیاسش می کنی با من، پس از من هرکسی
هرچه گوید عاشقم،می‌گویی:"اصلا نیستی"

...
دست وقتی که تکان دادی عجب حالی شدم
اندکی برگشتم و دیدم که با من نیستی!

دیدگاه ها (۵)

فراموش نمی شوی هیچوقت مثل ماه که با هیچ دستمالیاز روی پنجره ...

دلتنگی هایم راپشت موهای بلندم پنهان کردمپشت رژی قرمزپشت دامن...

فقط مال خـــــــــودمی ...خــــــــــــنده هات ...طــــــــر...

*از دور .*می بوسم تورا*ای آرزوی هرشبم*شاید که با این دلخوشی*...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط