وقتی دخترشو دوست نداشت

وقتی دخترشو دوست نداشت 💔
پارت ۲
چند ساعت بعد
ویو ات
مدرسه تموم شد و امتحانم رو واقعا بد دادم اولین بار بود انقدر امتحانم رو بد دادم ، رفتم خونه و دعا دعا میکردم بابام خونه نباشه که یه صدای آشنا از پشت سرم شنیدم درسته بابام بود

تهیونگ: امتحانت رو چند شدی؟( سرد)
ات: س..س..سلام ( ترسیده)
تهیونگ: جوابم رو بدههههه ( داد)
ات: خ..خ..خب...نم...نمره پایینی گرفتم ( ترس)
تهیونگ: چییی گفتیییییی ( عربده)
( موهای اتو کشیده و انداختمش توی انباری و تا میتونست زدش)
تهیونگ: فکر نکنننن چوننن من باباتممم میتونییی نمرههه پایینی بگیری تو فقط یه اضافیی هستییییی ( با داد گفت و از اونجا رفت)

ویو تهیونگ
حس بدی داشتم که اون کارو کردم ولی خب حقش بود

ویو ات
کل بدنم درد میکرد و هر کاری میکردم نمیتونستم خون دماغم رو کنترل کنم تازگیا فهمیدم که مشکل قلبی دارم ولی به هیچکس نگفتم

فردا صبح
ویو تهیونگ
صبح از خواب بیدار شدم آماده شودم برم سرِ کارم و به سوهی گفتم که بره اتو از انباری بیاره بیرون ولی عجیب بود سوهی غر نمیزد بیخیال شودم که یهو صدای جیغ سوهی امد و........


ببخشید کمه 💔🥺
دیدگاه ها (۵)

کیوتا دیگه نمیخوام فیک بهترین رقیب من رو ادامه بدم چون به نظ...

واقعا میخوام بدونم کرم دارید گذارش میکنید 🔪🤨دوباره گذاشتمش

سلام کیوتا حالتون چطوره ؟!❤️میخوام پروفایلم رو عوض کنم 😁

خیلی دوست دارم 🛐💞 @bloody-love

وقتی دخترشو دوست نداشت 💔ویو اتصبح مثل همیشه از خواب بلند شدم...

گل وحشی منپارت ۷ ویو اتهمینطور داشتم کار میکردم که زیر دلم ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط